پاسخ‌های مهدی صباغ (٨٨٦)

آدم عاشق کر و کور هستش

رفیق روزهای سخت، که در شرایط سخت تنهات نمیذاره و کمکت میکنه، یه دوست و رفیق واقعیه.

میگه که کمبود مطالعه باعث میشه فرد سواد چندانی نداشته باشه، و ابن باعث میشه که نتونه در هر جایی و در هر بحثی شرکت کنه و درست و منطقی  و دلچسب و معنادار صحبت کنه.

Hands-on یک صفت هست و به افرادی گفته میشه که در یک مجموعه ای کار مدیریتی  میکنن و در تصمیم گیری ها و رتق و فتق  امور مجموعه  صاحب نظر و تصمیم گیرنده هستن. به عنوان مثال : She's very much a hands-on manager in our office 

هرچی خدا بخواد، همون میشه

توی انجام کارهای روزمره ی خونه، به دیگران کمک کردن

این ضرب المثل معادل هست با ضرب المثل : نوشدارو بعد مرگ سهراب.

در ادبیات عامیانه وقتی نوشته میشه مدیریت فلان (به جای مدیر فلان) حالت رسمی تر و محترمانه تری داره.

پا پس کشیدن شکست را پذیرا شدن

این ماشین دقیقا جلوی چشمم از کار افتاد

توافق داشتن اتفاق نظر داشتن همفکر و همسو بودن

هر دو هم معنی هستند و فقط تفاوت اندکی دارند. Sultry = گرم و مرطوب Muggy = بیشتر فقط به حالت مرطوب بودن اشاره میکنه تا اینکه اشاره کنه به  ترکیبی از گرم و مرطوب بودن 

Inscribe  Jot down Minute Note Note down Put on record Record Set down Transcribe  و ......

مثبت اندیش بودن

عبارت فارسی درست اینطوری هستش: مساحت  اتاق =  ۱۰۰ متر مربع حالا ترجمه انگلیسیش خواهد شد: The area of ​​the room =  100 square meters

بهش میگن handguard  یا محافظ دست و در شمشیرهای سامورایی ژاپن هم بهش میگن tsuba 

این  ضرب المثل رو به دو صورت میگن.هم به صورت مثبت و هم منفی. دیکشنری کمبریج با حالت مثبتش گفته. یعنی:  fine feathers make fine birds   که میشه این حالت رو با ضرب المثل فارسی زیر معاد ...

هر جا که بشه گفت : اینجا کی رییسه پس؟؟ یا اینجا مسئولیت با کیه؟

مخفف نیس هم اسم هست و هم فعل به معنای نوازش نوازش کردن بغل و آغوش بغل کردن و در آغوش گرفتن

در جواب کسی که تشکر میکنه از شما و پاسخش میشه چیزی شبیه این عبارت: کار خاصی نکردم که چیز مهمی نبود که بابا زحمتی نداشت اصلا به خدا کاری نکردم که و معادل هایی شبیه این عبارات که هر کس بسته به فرهنگ منطقه خودش از اونها استفاده میکنه

ارزش زمان به اون کاریه که در طی صرف اون زمان، انجام میدی.

معادل دقیق انگلیسی ندارد.اما مشابه آن میتوانید از جمله زیر استفاده کنید: Have more power

یک قید یا adverb هست به معنی: دقیقا راسِ-بلافاصله-فورا-آنی-خیلی سریع و تند-بدون معطلی مثال: He paid the fine promptly مثال:  He arrived promptly at 8:30

احساس سنگینی و کرختی در پاها داشتن

به معنی کفش   هست. خود شما هم به راحتی می توانید با کمک google translate  در اینگونه موارد، معنی ها را پیدا کنید.

از it   هم میتوانید استفاده کنید

سه تا فعل برای (صحبت درباره) قیمت یک چیز

می فرمایند که : الناس علی دین رئوسهم/ملوکهم. اول باید قانون گذار،حاکمان و اربابان قدرت به قانون پایبند باشن و اجرای اونو در راس همه امور قرار بدن، بعد مردم عادی به اونها نگاه میکنن و یاد میگیرن که قانون مدار باشن.

خلاقانه فکر کردن نوآورانه فکر کردن خارج از قواعد و چهارچوب های روتین و نرمال، اندیشیدن

پارتی بازی کردن.........

چه جوری میری سر کارت؟ (با دوچرخه،اتوبوس،مترو،پیاده و ...)

کسی که از نظر سن و سطح تجربه و دانش بسیار زیاد بود.یعنی هم مسن بود و هم با تجربه

یعنی خریدارانی که به محض اینکه یک محصول جدید به بازار می آید(این محصول جدید می تواند هر چیزی باشد.مانند: کتاب،خودرو،موبایل،کامپیوتر،لوازم منزل و ....) آن محصول را خریداری می کنند.

مراسم رونمایی یعنی جشن یا مراسمی که خواننده، نویسنده، تولید  کننده و .... برای اولین بار جدیدترین محصول خود را به نمایش عمومی   میگذارند.