تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از چیزی صرف نظر کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دود از سرش بلند شدن و خیلی عصبانی شدن.

پیشنهاد
٠

داری دیوونم می کنی داری اذیتم می کنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

انگار کسی تو مخ آدم باشه و آدم رو اذیت کنه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کسی را اذیت کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پذیرش آداب ، رسوم ، عقاید و غیره از آداب و رسوم ، شیوه ها ، عقاید و غیره یک فرد یا جامعه توسط افراد معروف تر مثلا غلبه فرهنگی خانواده جیم کاردین بر ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خودش را به اجتماع معرفی می کند که مثلاً من ترنس ( تراجنسیتی ) هستم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

رحم اجاره ای، کسی که به جای زن نازا از طریق لقاح مصنوعی باردار میشود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

همان blended family است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

همان catfish است یعنی کسی که در شبکه های اجتماعی خودش رو جای کس دیگه میزنه تا بقیه مردم رو گول بزنه یا جذبشون کنه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در یک موقعیت ناشناخته بودن که عموما خطرناک است.

پیشنهاد
٢

یک فعالیت جدید را به راحتی و به آسانی انجام دادن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ازدواج کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٨

ازدواج کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ازدواج کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

وسیله آشپزخانه که با آن مثلاً تخم مرغ را هم میزنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کشش گرانشی زمین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

به وضوح توضیح دادن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

انسان ها به خصوص خانم ها که خیلی جذاب باشند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

معاینه و چک کردن کسی یا چیزی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تایید و تصدیق گرفتن از کسی یا با کسی هماهنگ شدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

چیز داغون و به دردنخور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ترسناک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

هیکلم خوب شد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دور دوم انتخابات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مناظره تلویزیونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

از طریق تلویزیون پخش کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حضور مردم مثلا در انتخابات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

روز انتخابات که همان polling day می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

روز انتخابات که همانelection day می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شعبه اخذ رای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبارزه انتخاباتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مثلاً در انتخابات شرکت کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پر کردن یا شیر کردن کسی برای انجام کاری.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

باید اشتباهتو بپذیری.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرش نکنید، شیرش نکنید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

وصل شدن مثلاً آب یا گاز یا برق که قطع بود وصل شده. The electricity is back on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گیر کردن مثلا در آسانسور.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در خاموشی فرو رفتن مثلا به خاطر قطعی برق.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برق اضطراری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Power outage has spreading and the city has gone black در اینجا یعنی قطعی برق ادامه داره و شهر در تاریکی قرار گرفته.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

قطعی برق power outage

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

قطعی برق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خفه شو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خفه شو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خفه شو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

you take my breath away تصاحب کردن

پیشنهاد
١٠

خیلی خوشحال بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

افتادن از چیزی