first jabbed١٣:٢١ - ١٤٠٠/٠٤/١٣تزریق دوز اول واکسن
گزارش14 | 1
jab١٣:١٨ - ١٤٠٠/٠٤/١٣سوزن یا آمپول زدن.
گزارش39 | 1
unanimous١٣:١٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٣هم رای، متفق القول.
گزارش28 | 1
take a second١٣:٠٧ - ١٤٠٠/٠٤/١٣فقط یک ثانیه زمان میبره یعنی اینکه خیلی زود انجامش میدم.
گزارش9 | 1
brainiac١٢:٥٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٣خیلی باهوش
گزارش18 | 1
mean١٢:٥١ - ١٤٠٠/٠٤/١٣ماهرانه، عالی، خیلی خوب He play a mean game if chess او ماهرانه شطرنج بازی می کند
گزارش14 | 1
jock١٢:٤٧ - ١٤٠٠/٠٤/١٣ورزشکار
گزارش16 | 1
medic١٢:٤٤ - ١٤٠٠/٠٤/١٣پزشک
گزارش16 | 1
put on١٢:٤١ - ١٤٠٠/٠٤/١٣گوشی را به دست کسی دادن.
گزارش23 | 1
was about to١٢:٤٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٣داشتم I was about to call you داشتم بهت زنگ میزدم
گزارش23 | 1
sparkly eyes١٢:١٨ - ١٤٠٠/٠٤/١٣چشمان براق و درخشان
گزارش12 | 1
dull١٢:١٤ - ١٤٠٠/٠٤/١٣ضعیف کردن مثلا چشم
گزارش16 | 1
nerve١٢:١٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٣جسارت، پررویی، بی شرمی دل و جرات
گزارش23 | 2
rip off١٢:٠١ - ١٤٠٠/٠٤/١٣کلاه سر کسی گذاشتن.
گزارش9 | 1
bully١١:٣١ - ١٤٠٠/٠٤/١٣قلدری کردن
گزارش9 | 1
gun range١١:١٦ - ١٤٠٠/٠٤/١٣میدان تیراندازی
گزارش2 | 1
chuffy١١:٠٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٣در زبان عامیانه یعنی آدم خوشحال.
گزارش5 | 1
chuffed١١:٠١ - ١٤٠٠/٠٤/١٣در زبان عامیانه یعنی آدم خوشحال.
گزارش2 | 1
chuff١١:٠٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٣آدم خوشحال
گزارش7 | 1
fortnight١٠:٥٩ - ١٤٠٠/٠٤/١٣دو هفته، چهارده روز
گزارش16 | 2
decent wage١٠:٥١ - ١٤٠٠/٠٤/١٣حقوق کافی و مناسب.
گزارش9 | 1
unchatty١١:٢٩ - ١٤٠٠/٠٤/١٢کم حرف
گزارش2 | 1
company١١:٢٩ - ١٤٠٠/٠٤/١٢مهمانی
گزارش12 | 1
red alert١١:٢١ - ١٤٠٠/٠٤/١٢آماده شدن برای یک شرایط خطرناک.
گزارش2 | 0
tone down١١:١٦ - ١٤٠٠/٠٤/١٢از شدت چیزی کم شدن
گزارش21 | 1
jersey١٠:٠٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٢پارچه کشباف
گزارش5 | 0
ablution٠٩:٥٥ - ١٤٠٠/٠٤/١٢وضو یا غسل
گزارش7 | 0
taper٠٩:٥٣ - ١٤٠٠/٠٤/١٢کم کم کاهش یافتن و کم شدن.
گزارش12 | 0
start up٠٩:٤٢ - ١٤٠٠/٠٤/١٢ماشین رو استارت زدن و روشن کردن.
گزارش7 | 1
twiddle٠٩:٣٠ - ١٤٠٠/٠٤/١٢با چیزی بازی کردن و وررفتن مخصوصا انگشتان دست.
گزارش5 | 0
nothing really٠٩:٢٧ - ١٤٠٠/٠٤/١٢همان معنی nothing much رو می دهد به معنی کار خاصی و برنامه خاصی ندارم .
گزارش9 | 0
do not fret٠٩:١١ - ١٤٠٠/٠٤/١٢غصه نخور، نگران نباش
گزارش7 | 0
slay٠٩:١٣ - ١٤٠٠/٠٤/١٢کسی را با یک روش وحشیانه کشتن.
گزارش7 | 1
take a hike٠٨:٥٧ - ١٤٠٠/٠٤/١٢من رو تنها بذار.
گزارش7 | 1
fret٠٩:١١ - ١٤٠٠/٠٤/١٢غصه خوردن
گزارش5 | 1