پیشنهادهای ak (١,٠٥٩)
برای رفاه دیگران، جان فشانی و ایثار کردن.
چیز خیلی بد و وحشتناک.
ثبت نام کردن یا عضو شدن.
حق همیشه با مشتری هست.
تغییر به منظور لذت بردن از فعالیتی.
گریه کردن.
well well well چشمم روشن
حدس بر پایه اطلاعات خیلی کم. مانند تیری در تاریکی انداختن.
snab in the dark
to show up for some one از کسی حمابت کردن.
you got me pegged تو خوب منو شناختی.
خودمون رو به ندیدن زدن.
if i had a tail, i would wag it برای نشان دادن خوشحالی هست.
read the book=read the table
بچه دار شدن و یه حرکت به زندگی دادن.
برخود یا نگرش بی تفاوت داشتن
کمر درد داشتن.
فیلم هایی که خانم ها آن ها رو دوست دارند .
go along here مستقیم برو
رسیدن به مکانی
دخالت نکردن.
در مسابقه پیروز شدن.
یه چیزی را با پا محکم شکستن .
کم رنگ . کم نور
Walk or travel at a leisurely pace
بسیار خوشحال در عامیانه.
نوعی گردنبند
سر کار گذاشتن کسی.
guilty conscience
تو همونی هستی که من میخام.
it is not really my thing اهلش نیستم.
خوشتیپ بودن
سینه زن
بی دلیل شاد
عالی excellent
بدم نمیا.
سرانجام، به تدریج
بر روی چیزی شرط بستن و تمام دار و ندار خود را گذاشتند
زیادی تعریف و چاپلوسی کردن gassing up
history in the making= making history
درست همین حالا only just
نگاه کردن از سر تا پای کسی به خاطر اینکه خیلی جذاب هست.
بیان کردن خودمان.
پخش کردن مجدد کارت های بازی
کنار گذاشتن و پس انداز کردن.
نوار ابزار در کامپیوتر.
اصلا خسته نیستم.
خسته شدن.
برای رسیدن به هر موفقیتی باید سختی های هم تحمل کرد.
دوباره آویزان کردن.