تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٨

بچه دار شدن و یه حرکت به زندگی دادن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-٣٨

دو معنی دارد ۱ - کیفی ۲ - مقدار زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١١

against my lips با لب هام.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

انسانی که مدام به گردش و تفریح در طبیعت میره.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به اشتباه کسی رو سرزنش کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

I took a fall at the park من در پارک افتادم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

فهمیدن، درک کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

شیطنت بچگی کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

حرکات ورزشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

if i had a tail, i would wag it برای نشان دادن خوشحالی هست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

read the book=read the table

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خیلی نزدیک به یک وضعیت خطرناک بودند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نوعی گردنبند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

هیکلم خوب شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در بازی فوتبال یعنی یک بازیکن فداکاری کند و از زمین خارج می شود تا بازیکن دیگری به زمین وارد شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بی حس و کرخ شدن. مثلا دستم بی حس و کرخ شده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بی دلیل شاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

صحبتت رو قبول دارم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

عملی که بر روی چیزی تاثیر می گذارد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تعدادی جغد. این لغت جمع کلم owl است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

آروم باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سقوط یک شهر یا کشور.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تعدادی قورباغه. این لغت جمع کلمه tortoise است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بسیار خوشحال در عامیانه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کناره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

talk to you later= catch to you later

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

چیزهایی که باعث میشه یک فرد کاری را انجام بده و تشبیه شده به ساعت که تیک تیک می کنه و کار میکنه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ضررش به خودت میرسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ماکارونی پیچ پیچی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مجازات اعدام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کما وارد شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

روز خوبی داشتن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در رو نیمه باز بذار.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تقریبا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

شواهد و مدارک چیزی را نشان دادن مثلاً دوست ما مدت طولانی است که به تلفن های ما جواب نمیدهد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خسته شدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

you don not need to تو لازم نیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بهانه الکی نیار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

فرسایش کوه ها.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

you take my breath away تصاحب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

عصای قدرت که از یک رئیس جمهور رئیس جمهور دیگر می رسد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کیسه هوا در هواپیما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بیماری روانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

I got myself into a biscuit خودم رو تو دردسر انداختم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کسی را اذیت کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

از ترس فرار کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

چیز خیلی گرون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

فرزندی را تحت حضانت و سرپرستی خود قرار دادن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

کسی که یک دفعه به جایی خیره میشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

پخش کردن مجدد کارت های بازی