تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پیچیده و سخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک چیزی سخت است و راحت نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

you don not need to تو لازم نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

همه چیز دان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

متجاوز، متخلف، خطاکار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شغل افتخاری که حقوق نداره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

گورتو گم کن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

گیرا، جذاب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حتما داری شوخی می کنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سوتی دادم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

I am stumped من هنگ کردم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

شرت کم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دیگه باهات کاری ندارم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

با دست یک کاری را انجام دادند و کنترل کردند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خداحافظ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

با اختلاف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کناره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگاه بدون دقت و نگاه بدون توجه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

مثل سیبی که از وسط دو نصف کردن و اینقدر شبیه هم بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

یک چیزی رو دیگه ادامه ندادن.

پیشنهاد
٣

تا جایی که به من مربوطه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

با کسی گلاویز شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

یک نوع سس که داخل آن بیسکویت و غیره می زنند و می خورند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی را محکم بغل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

من مدام از جایی به جای دیگر می روم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کم کم بهتر شدن حال یک بیمار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در مورد یک چیزی داری اشتباه می کنی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

یک آبنبات معروف نعنایی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

یک چیز خوش ترکیب مثلاً یک جایزه خوش ترکیب و زیبا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع مسابقه رقص که به بهترین رقاص جایزه داده میشود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

انسانی که امید به موفقیت نداره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

صدایی که به خاطر سریع خواندن یک جمله در انگلیسی ایجاد میشود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یافتن مثلاً در یک متنی غلط یافتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ماکارونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

رنگ بنفش کمرنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای تشویق افراد برای انجام کاری گفته میشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

داری چرت میگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مراقب چیزی بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ماندن سرقول یا حرف زده شده.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

خیلی لاغر و ضعیف شدن معمولا به خاطر بیماری.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دست و رو شستن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را شستن مثلاً دست یا دهان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نور روشن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به معنی ریختن هست مثلاً ریختن اشک، خون یا غیره.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمانت رو کنترل بکنی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ترک یه چیزی مثل شبکه های اجتماعی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بعد از امتحان استفاده میشه که یعنی انشاالله امتحانت رو خوب میدی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

بعد از دادن امتحان این لغت استفاده میشه که یعنی انشاالله امتحانت رو خوب میدی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رسیدن یک قطار یا اتوبوس به ایستگاه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

از بیماری ریکاوری و بهبود یافتن.