transgressor

/trænzˈɡresər//trænzˈɡresə/

معنی: متجاوز، متخلف، خطاکار، تجاوزکار
معانی دیگر: فرار و

جمله های نمونه

1. We expect the transgressor to make any atonement possible to him.
[ترجمه گوگل]ما از متخلف انتظار داریم که هر کفاره ای را برای او ممکن سازد
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که فرار و فرار او را جبران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As he is the first transgressor, he sees no hopes of pardon.
[ترجمه گوگل]چون او اولین متخلف است، امیدی به عفو نمی بیند
[ترجمه ترگمان]چون او نخستین transgressor است و امید عفو ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We expect transgressor to make any atonement possible to him.
[ترجمه گوگل]ما از متخلف انتظار داریم که هر کفاره ای را برای او ممکن سازد
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که transgressor را جبران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Certainly, you can confront the transgressor, contemplate revenge, or hold a grudge forever.
[ترجمه گوگل]مطمئناً می‌توانید با متخلف مقابله کنید، به انتقام فکر کنید یا برای همیشه کینه‌تان را حفظ کنید
[ترجمه ترگمان]مسلما، شما می توانید با آن transgressor فرار کنید و انتقام خود را بگیرید، یا تا ابد کینه داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For if I rebuild what I have once destroyed, I prove myself to be a transgressor.
[ترجمه گوگل]زیرا اگر چیزی را که زمانی ویران کرده‌ام دوباره بسازم، ثابت می‌کنم که خلافکار هستم
[ترجمه ترگمان]زیرا اگر من آنچه را که یک بار نابود کرده ام از نو بسازم، خود را به آن متهم خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Did the death of Christ finish the work of atonement in behalf of the transgressor?
[ترجمه گوگل]آیا مرگ مسیح کار کفاره را به نفع متخلف تمام کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا مرگ مسیح کفاره گناهان را به خاطر the و transgressor پایان داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now if thou commit no adultery, yet if thou kill, thou art transgressor of the law.
[ترجمه گوگل]حال اگر زنا نکنی، اما اگر بکشی، از شریعت تخطی می کنی
[ترجمه ترگمان]حال اگر تو مرتکب هیچگونه بی عفتی با من نخواهی شد، با این حال اگر تو کشته شوی، از قانون فرار خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For if I build again the things which I destroyed, I make myself a transgressor.
[ترجمه گوگل]زیرا اگر چیزهایی را که ویران کرده‌ام دوباره بسازم، خود را تجاوزکار می‌سازم
[ترجمه ترگمان]زیرا اگر چیزهایی را که از بین بردم دوباره بسازم، خود را a و transgressor می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. KJV The eyes of the LORD preserve knowledge, and he overthroweth the words of the transgressor.
[ترجمه گوگل]KJV چشمان خداوند معرفت را حفظ می کند و او سخنان متخلف را برانداز می کند
[ترجمه ترگمان]چشمان لرد لاس دانش را حفظ می کند و او کلمات of را تکرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متجاوز (اسم)
aggressor, offender, violator, transgressor, trespasser, wrongdoer

متخلف (اسم)
offender, violator, transgressor, wrongdoer, delinquent

خطاکار (اسم)
transgressor, wrongdoer

تجاوزکار (اسم)
transgressor, trespasser

تخصصی

[حقوق] متخلف، متعدی، متجاوز، خاطی

انگلیسی به انگلیسی

• one who violates a law or limit

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : transgress
✅️ اسم ( noun ) : transgression / transgressor
✅️ صفت ( adjective ) : transgressive
✅️ قید ( adverb ) : _
متجاوز، متخلف، خطاکار

بپرس