• : تعریف: money that may be offered to satisfy a debt and that must, by law, be accepted by the creditor. • مشابه: cash
جمله های نمونه
1. The old pound note is no longer legal tender.
[ترجمه احمد امیرعضدی] اسکناس پوند قدیمی دیگر قابل استفاده در معاملات نیست.
|
[ترجمه گوگل]اسکناس پوند قدیمی دیگر پول قانونی نیست [ترجمه ترگمان]اسکناس پنج پوندی دیگر هیچ مناقصه قانونی ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. These coins are no longer legal tender.
[ترجمه گوگل]این سکه ها دیگر ارز قانونی ندارند [ترجمه ترگمان]این سکه ها دیگر قانونی نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It was not legal tender but traded at a free price against the rouble, and was informally linked to gold.
[ترجمه گوگل]این ارز قانونی نبود اما با قیمت آزاد در برابر روبل معامله می شد و به طور غیررسمی با طلا مرتبط بود [ترجمه ترگمان]این یک مناقصه قانونی نبود، بلکه با یک قیمت آزاد در برابر یک روبل معامله می شد و به طور غیر رسمی با طلا ارتباط داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His followers made it a legal tender at the stores for everything they wanted.
[ترجمه گوگل]پیروان او آن را به عنوان پول قانونی در فروشگاه ها برای هر چیزی که می خواستند تبدیل کردند [ترجمه ترگمان]پیروان او آن را برای هر چیزی که می خواستند به یک مناقصه قانونی تبدیل کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Romania"s legal tender is the leu.
[ترجمه گوگل]ارز قانونی رومانی لیو است [ترجمه ترگمان]مناقصه قانونی رومانی leu است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Money Legal tender issued by a government.
[ترجمه گوگل]پول مناقصه قانونی صادر شده توسط دولت [ترجمه ترگمان]یک مناقصه حقوقی که توسط دولت صادر شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Is the dollar bill still legal tender?
[ترجمه گوگل]آیا اسکناس دلار همچنان قانونی است؟ [ترجمه ترگمان]آیا اسکناس یک دلاری هنوز legal است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Money is legal tender issued by a government, including paper currency and coin.
[ترجمه گوگل]پول یک ارز قانونی است که توسط دولت صادر می شود، از جمله ارز کاغذی و سکه [ترجمه ترگمان]پول، یک مناقصه قانونی است که توسط دولت صادر می شود، از جمله پول کاغذی و سکه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Article 15 The legal tender of The People's Republic of China is the Reminbi ( RMB ).
[ترجمه گوگل]ماده 15 پول قانونی جمهوری خلق چین رمینبی (RMB) است [ترجمه ترگمان]ماده ۱۵: مناقصه قانونی جمهوری خلق چین the (RMB)است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. S. dollar legal tender status, a technique known as dollarization.
[ترجمه گوگل]وضعیت مناقصه قانونی دلار S, تکنیکی به نام دلاری شدن [ترجمه ترگمان]یک وضعیت حساس قانونی به دلار، تکنیکی که به عنوان دلار شناخته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Federal Reserve Note, This note legal tender for all debts, public and private.
[ترجمه گوگل]یادداشت فدرال رزرو، این یادداشت پولی قانونی برای همه بدهی ها، دولتی و خصوصی است [ترجمه ترگمان]یادداشت ذخیره فدرال: این مناقصه قانونی برای تمام بدهی ها، عمومی و خصوصی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Are copper coins legal tender for a sum in excess of 10 pounds?
[ترجمه گوگل]آیا سکه های مسی برای مبلغی بیش از 10 پوند ارز قانونی دارد؟ [ترجمه ترگمان]آیا یک مناقصه قانونی برای مبلغی بیش از ۱۰ پوند است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Checks serve as money, although they are not legal tender.
[ترجمه گوگل]چک ها به عنوان پول عمل می کنند، اگرچه پول قانونی نیستند [ترجمه ترگمان]این چک ها به عنوان پول عمل می کنند، هر چند که آن ها در مناقصه قانونی نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Fifty pounds is legal tender for amounts up to
[ترجمه گوگل]پنجاه پوند پول قانونی برای مبالغ تا سقف است [ترجمه ترگمان]پنجاه پوند مناقصه قانونی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[حقوق] پول، پول رایج
انگلیسی به انگلیسی
• money that must be accepted according to law legal tender is money, especially a particular coin or banknote, which is officially part of a country's currency at a particular time.