پاسخ‌های مهدی کشاورز (٢١٨)

بِه‌نوشت، بهنوشت

کارواژه یا فعل "دربرگرفتن"  به جز چم(معنی) در آغوش گرفتن، به چم احاطه کردن نیز است یعنی کامل پوشاندن. به جز این میتوان از "سراسر پوشاندن" نیز  بهره گرفت.

گیتی و جهان و هرچه که در آنهاست و از آن میان انسان چون " آفریده" هستند پس کرانمند(=محدود)اند  و یک هستیِ کرانمند و محدود نمی‌تواند پنداشتی از هستیِ بیکران یا  ‌بی‌نهایت داشته باشد تنها آن را ...

درود بر شما می‌توان نوواژه‌ی " بُنِش" را  ‌از واژه‌ی پهلوی [بونشتیه] برگرفت‌و به‌جای واژه‌ی تازی اصالت به‌کار برد. بنش= بن و پایه و اصل داشتن  

"به" در زبان پارسی،  فزون واگ(حرف اضافه) است  که دگرش یافته  و کوتاه شده‌ی [په، پت، پتی] از  زبانهای پارسی میانه و باستان است، از آغاز هم واژه‌ای جدا از واژه بعدی بوده پس بهتر است ...

درود  به گفته‌ی امیر مومنان برای دنیایت  چنان بکوش که انگار برای همیشه زنده‌ای و برای آخرتت جوری تلاش  کن که گویا امروز روز پایانی  دنیای توست. همین درون‌مایه   را در داستان ...

درود آوایش(تلفظ)  واج /ط/ با برخورد نوک زبان به پشت دندان‌های بالا ساخته می‌شود که ویژه‌ی زبانهای سامی مانند تازی است. پس در زبانهای ناسامی  این واج کاربردی ندارد و واژه‌هایی مانند امپراطور ، طهران،طوس، باطری، بلیط، طپش،  طوفان، طالقان و... که واژه‌هایی ناعربی هستند این شیوه‌ی نوشتن نادرست است و باید با واج /ت/  نوشته شوند.

شعرا همان شعرای یمانی یا ستاره‌ی شباهنگ یکی از پرنورترین ستاره‌های شب است. شاعر می‌گوید زیبنده است تو را تاج سر ستاره‌ی شعرا کنم.

نمایاننده به‌چم(معنی) نشان دهنده، نمایان کننده، بازخیزی هم به‌چم زندگی دوباره، رستاخیز، بازبرخاستن، باز زنده شدن، بازشکوفایی، دوباره رواج یافتن و... است. "هنر ساسانیان نشان دهنده‌ی بازشکوفایی(هنر) پس از چهار سده  بی‌رونقی آن در زمان اشکانیان است."

درود بر  شما می‌توان در نشست‌های خانوادگی یا در گروه‌های دوستان و... از تاریخ و بزرگان دانش و ادب و هنر ایرانزمین سخن به میان آورد و یادگارهای آنان را به دیگران شناساند   مانند گفتن از زندگ ...

هردو گزاره باید درست باشد جز اینکه واژه امیده درست نیست باید به امیدِ... باشد. در گزاره‌ی [به امید دیداری دوباره]، واج /ی/ در پایان واژه‌ی دیداری، یای وحدت یا یکتایی به‌شمار می‌آید به‌جای آن می‌توان گفت [به امید یک دیدار دوباره] هرچند که کاربردی نیست.

درود برپایه‌ی دانش کنونی، در روند فرگشت(تکامل) جانداران و از آن میان انسان،  چنین دگردیسی‌هایی فراوان دیده می‌شود. ژن‌ها، دانش نهان(دانش غیبی) ندارند ولی هرازگاهی ناخواسته دچار جهش می‌شوند که‌ا ...

تَرامو  (پیشوند ترا به معنای از جایی به جایی مانند ترابری) ترامو= مو از جایی به جایی(از پشت سر به روی سر)

درود بر شما این دگردیسی در گندم به‌خاطر گزینش انسان بوده. انسانِ نخستین هنگامی که کشاورزی را آغاز کرد در آغاز از همان دانه‌ها و به‌ویژه گندم وحشی که در دسترس داشت برای کاشت بهره برد،  در گذر س ...

درود آیا نگاه کرده‌اید هنگامی که از شهرها بیرون  می‌رویم تا کیلومترها بیرون از شهر کیسه‌های پلاستیکی ریخته؟ به هر بوته یک کیسه‌ی پلاستیکی چسبیده! چرا؟ آیا می‌دانیم این کیسه‌ها و پلاستیک‌ها(به‌و ...

به ناچار،  ناگزیر درود گرامی امیدوارم در برگردانهای‌تان تا می‌توانید از واژگان پارسی بهره‌گیری کنید. برای این کار می‌توانید با جستجوی واژه‌های بیگانه به‌ویژه عربی در همین تارنمای آبادیس، برابرهای پارسی آنها را بیابید.

راه شیر و قهوه، کهکشان راه قهوه‌ای، کهکشان راه شیرقهوه کهکشان راه قهوه‌شیری

درود بر شما نام‌هایی مانند نگاریک،  نگارکده،  نقشگران،  چهره هنر، بوم هنر و... عزیز چرا نباید برات مهم باشه  که این نام به چه زبانی باشه؟!  ما در سرزمینی زندگی می‌کنیم که د ...

سُرا= بن کنونی(مضارع) از کارواژه‌ی سُرودن سَرا= خانه، پسوندی به معنی  ستان مانند  هنرستان و هنرسَرا. به همانگونه که سُرود می‌گوییم نه سَرود، پس کارواژه‌اش هم باید سُرودن باشد  نه سَرو ...

انوشیروان می‌گوید اگر هم زور و قدرت داری از قدرتت سوءاستفاده نکن، زورگویی نکن، واردات رو دست بچه‌هات نده، کارهای نون و آب‌دار رو دست آشناهات نده، سیسمونی دخترت رو به قیمت آزاد همین‌جا بخر، برای خودت د ...

درود بایسته است که برای این همه واژه‌های  تازی که در زبان ما زورچپان شده‌اند اندیشه‌ای شود زبان ما هیچ نیازی به این واژه‌های تازی نداشته  ونکه با فراموش کردن یا فراموشاندن  واژه‌های پا ...

تکِ واژه‌ی تازی [عقلا]، عاقل می‌شود. ولی چه بهتر که این واژه‌های بیگانه -چه تازی باشند چه فرنگی-  از آموزش‌وپرورش کنار گذاشته شود. خرد = عقل خردمند = عاقل خردمندان = عقلا

نه! چنین چیزی در دین و قانون نیست.

گزینه دوم درست است. 

حشره‌ها هم درگیر بیماریهای  ویروسی، باکتریایی و انگلی می‌شوند،  بیماریها   و زندگی کوتاه حشره‌ها، بازدارنده‌ی فرگشت برای آنها نیست، همین زندگی کوتاه، زمینه‌ساز زادآوری  فراوان در آنهاست و زادآوری فراوان، جریان فرگشت را آسان‌تر می‌کند.

وولیم کَ، وولیم کَه

در بسیاری از جاها ما واژه مشکل را به‌جای اشکال به‌کار می‌بریم، اگر خواسته و منظور دوستمان از واژه مشکل، مفهومی باشد که در این گزاره‌ها دیده می‌شود: من در کارم دچار مشکل شده‌ام، یا مشکلات زندگی مرا آس ...

گزاره دوم درست است. از بند بالای جاخالی  که نوشته [به‌جای طراحی از نقطه صفر،...]، می‌توان به این پاسخ دست یافت. چراکه نشان می‌دهد شرکت خودش می‌توانسته  آن افزاره(=قطعه) را  بسازد ولی برای صرفه‌جویی در وقت و هزینه   به مهندسی وارونه روی آورده.

از این فروپاشی، نیتروژن۱۴ پدیدار می‌گردد.  اتم  کربن در  حالت عادی دارای ۶ پروتون و ۶ نوترون است  و تا حدود  یک درصد  اتم‌های کربن نیز ۷ نوترون دارند، این دو، همجایه‌ها( ...

درود بر شما واژگان زبان پارسی از زمان باستان تا پارسی میانه و پارسی نو مانند هر زبان دیگری دارای دگردیسی‌های فراوانی شده که چند نمونه در زیر می‌آید: واژگانی که در پارسی میانه(پهلوی) با واج یا حرف "و ...

به گمانم به این چم است: آنچه خداوند روزیت کرده‌است را از در خانه مردم  = گدایی به دست نیاور. با کار و کوشش هم همان روزی خداوندی را  ‌به دست بیاور و آویزان دیگران  مباش.

کفن جیب نداره! یا عزّت شاه و گدا زیرِ زمین یکسان است / می کند خاک برای همه کس جا خالی  (غنی کشمیری)

درود زمان کودکی من زمانی بود که کشورمون  ‌با عراق  درگیر جنگ بود، یک شبی که در خونه خبر جنگ از تلویزیون پخش می‌شد من که هنوز مدرسه هم نمی‌رفتم یکی از همین ناسزاهای کوچه‌بازاری رو که از توی ...

درود به زبان خودت بنویس با خط شکسته نستعلیق،   فارسی خودش زبان عشق و احساسه. برای نمونه: تپش دل من به عشق ابوالفضل . همه بود و نبودم ابوالفضل. آرامش روانم در مهر ابوالفضل و... هرچند پیش از هر کار یا تصمیمی، اندیشه و خرد را به‌کار بگیر و دیدگاه بزرگترها را به دیده احترام بنگر و  هرگز  پل‌های پشت سرت را ویران نکن.

درود  تندی شارش آب در لوله ب دوبرابر لوله آ است پس به جای ب می‌توان گفت ۲آ، بدین‌گونه به جای لوله سی هم می‌توان گفت   ۴آ. پس  ۷آ باهم آب‌انبار را در ۵ ساعت پر می‌کنند، اینک اگر تنها لوله آ را داشته باشیم پر شدن آب‌انبار ۳۵ ساعت  ‌به‌درازا خواهد کشید.

درود واژه‌ی جزغاله به معنی کاملن سوخته و ذغال یا خاکستر شده نیست بلکه نزدیک به سوختگی.   خیلی برشته شده، زیادی سرخ یا کباب شده معنی میده. در گذشته که دنبه گوسفند رو برای روغن‌گیری داغ می‌کردند، روغنی که آب می‌شد رو جدا و به تفاله‌ای  که از دنبه  ‌می‌موند و از بس گرما دیده بود قهوه‌ای شده بود جزغاله می‌گفتند. پس جزغاله دراصل یعنی چیزی که روغن‌گرفته‌و خشکه-نیم‌سوخته شده.

درود و سپاس از دوستانی که پاسخ فرستادند. این روش اندازه‌گیری که بارگذاری می‌کنم نیز درخور نگرش است به‌گمانم ساده‌تر و کوتاه‌تر باشد. 

این زبانزد برابر با همان زبانزد  آشناترِ [صدتا چاقو می‌سازد  یکیش دسته ندارد] است. یعنی که یارو کار فراوون انجام میده ولی یکیش هم به‌درد بخور نیست، چیز زیاد می‌سازه ولی یکیش هم کارایی نداره.

واژه‌ی "پِی‌جو" در بنیاد به چم(معنی) جستجوگر، ردیاب و... این واژه به‌تازگی به‌جای واژه‌ی بیگانه  پِیجِر(دستگاه) نیز پیشنهاد شده است. "پی‌جویی کردن" هم به‌جای [پیج کردن]

واله=شیدا،  شیفته، عاشق، سرگشته. دل واله نیز  می‌تواند به [دلبر، دلدار، دلارام، دلنواز و...] چمیده شود.