پاسخ‌های مهدی کشاورز (٢٢٧)

بازدید
١,١١٤
٢ رأی
١٣٠ پاسخ
٤,٤٥٣ بازدید

به جایِ واژه  " معادله" چه واژه ای  را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی  "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ  " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار  خواهم بود،چنانچه  من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
٠ رأی

درود واژه‌ی پنجره به گمان بسیار، از پنجدره یا  پنجدری گرفته شده؛ پنجدره نام بزرگترین اتاق یا همان شاه‌نشین یا اتاق مهمانخانه بوده که نامش را از پنج درِ بلند و پنجره‌مانند و کنارهم که رو به ایوا ...

١١ ماه پیش
١ رأی
٣ پاسخ
١٤٥ بازدید

اصل کلمه از  متر  ( سنجیده و متعادل، حساب شده) و  پث (درد و احساس) می آید. پیموده حسی، خودلی و خو هیجشی چطور اند؟

٤,٠٥٤
١ سال پیش
١ رأی

خوش‌آغالش،  آغالیدن= برانگیختن، شوراندن

١ سال پیش
٢ رأی
١٣٠ پاسخ
٤,٤٥٣ بازدید

به جایِ واژه  " معادله" چه واژه ای  را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی  "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ  " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار  خواهم بود،چنانچه  من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
١ رأی

همگرانه، همگرانی؛  همباری، همباشتی

١ سال پیش
٢ رأی
٢٠ پاسخ
١,٥١٢ بازدید

واژه کال به معنای نرسیده ترکی است یا فارسی؟؟ و اینکه معنای این واژه واقعا چیست؟ و از چه چیزی مشتق شده است؟

١ سال پیش
٠ رأی

کی گفته در یک استان نفت و طلا  باشه سودش تو جیب استان فارس‌نشین رفته؟ همون استان خودت که از همه‌جا بیشتر سرمایه‌گذاری شده و صنعتی‌تره! خب باید بگیم حتما پول نفت رفته توی آذربایگان. ولی اینکه ارز ...

١ سال پیش
٢ رأی
٢٠ پاسخ
١,٥١٢ بازدید

واژه کال به معنای نرسیده ترکی است یا فارسی؟؟ و اینکه معنای این واژه واقعا چیست؟ و از چه چیزی مشتق شده است؟

١ سال پیش
رأی

درود واژه‌ی دماغ چه پیوندی با کال دارد ندانم لیک چون سخنش پیش آمده یک بازنمود کوچک به‌پیش می‌نهم.   آن واژه‌ی دماغ‌ی که تازی است [دِماغ]  است به‌چم مغز؛ واژه‌ی گفته‌شده، دَماغ است که پیون ...

١ سال پیش
٢ رأی
١٣٠ پاسخ
٤,٤٥٣ بازدید

به جایِ واژه  " معادله" چه واژه ای  را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی  "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ  " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار  خواهم بود،چنانچه  من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
٢ رأی

سرور بزرگوار طاهری این درست که واژه‌ی "چند" درآمیخته‌ی [چه + اَند] است لیک  [اند] درینجا همان اندی(=تعداد یا شمارِ ناگویا) است مانند اینکه بگوییم [بیست و اندی سال پیش]؛  پس واژه‌ی چند، یک ...

١ سال پیش
٢ رأی
١٣٠ پاسخ
٤,٤٥٣ بازدید

به جایِ واژه  " معادله" چه واژه ای  را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی  "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ  " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار  خواهم بود،چنانچه  من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
٠ رأی

درود  همانگونه که واژه‌ی همچند به‌چم [برابر، مساوی،معادل] است می‌توانیم واژه‌ی همچندی را نیز به‌چم[برابری،معادله]  داشته باشیم. برتری این پیشنهاد، دیرینگی و بکاررفتن واژه‌ی همچند در خاستگاه‌های کهن پارسی‌ست، افزون برین واژه‌نامه‌ی عمید نیز  همچندی را به‌چم معادله یاد کرده است.

١ سال پیش
٢ رأی
١٣٠ پاسخ
٤,٤٥٣ بازدید

به جایِ واژه  " معادله" چه واژه ای  را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی  "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ  " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار  خواهم بود،چنانچه  من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
٢ رأی

شاید اگر اون کمانکها را برنکشم خودمم ندونم چی گفتم!!!  چه برسه به دیگران،  هی باید کمان آرش‌گونه‌ی پارسی‌پرستی را بکشم به این امید که تیر نابواژه‌ها را به آماجِ گریزانِ اندیشه‌های افراسیابز ...

١ سال پیش
٢ رأی
١٣٠ پاسخ
٤,٤٥٣ بازدید

به جایِ واژه  " معادله" چه واژه ای  را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی  "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ  " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار  خواهم بود،چنانچه  من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
١ رأی

بر جناب طاهری و دیگر گرامیان درود  درباره‌ی واژه همبَر من هم با شما همسواَم که نباید  در یک زمینه‌‌ی ویژه  مانند رایش و هندازه(ریاضی و هندسه) از یک واژه‌ با چند چم بهره‌گیری شود که &nb ...

١ سال پیش
٠ رأی
تیک ٣ پاسخ
٢٢٥ بازدید

اگر دو عدد بادکنک که یکی بزرگ تر باشد ، هر دو را باد کنیم و بوسیله لوله ای مثل لوله خودکار ، آنها را بهم مرتبط کنیم ،باد از بادکنک کوچک تر به سمت بادکنک بزرگ تر جریان پیدا میکند یا بالعکس ؟ بادکنک بزرگ  تر به کوچک تر ؟ 

١ سال پیش
٠ رأی

درود شارش هوا میان دو بادکنک بستگی به اندازه‌ی آنها ندارد که بستگی به فشار هوا در هریک از آنها دارد.  فشار هوا در بادکنک کوچک به تندی افزایش می‌یابد لیک در بادکنک بزرگ به این زودیها نه، از این‌ ...

١ سال پیش
٠ رأی
تیک ٤ پاسخ
٤٧١ بازدید

فرزندم برای سالروز تولدش دوستان خود را دعوت کرده بود ، من هم از میوه فروشی موز و سیب و گلابی خریدم و هر کدام را در ظرف های جداگانه گذاشته و بعد از رفتن مهمانان ، از فرزندم پرسیدم ، چند نفر از دوستانتا ...

١ سال پیش
١ رأی

درود دوستان به واژه‌ی [فقط=تنها] نگاه نداشته‌ و رسیدن به پاسخ را ساده گرفته‌اند! ببینید: ا- ۷تَن تنها موز برداشته‌اند ۲- ۶ تن سیب برداشته‌اند ۳- ۵ تن گلابی ۴- ۴ تن موزُ سیب ۵-  ۳ تن موزُ گ ...

١ سال پیش
٢ رأی
١٣٠ پاسخ
٤,٤٥٣ بازدید

به جایِ واژه  " معادله" چه واژه ای  را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی  "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ  " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار  خواهم بود،چنانچه  من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
٠ رأی

واژه‌ی همبَر(=مساوی،همتراز)، یک واژه‌ی تبارمند و دارای دیرینگی  است اکنون به‌چم همپهلو و همضلع شده خب اگر به همین چم هم به‌کار رود مایه‌ی خشنودی خواهد بود. لیک همبار(=برابر) چطور؟ اینکه پیشونده ...

١ سال پیش
٠ رأی
تیک ٣ پاسخ
٢٦٢ بازدید

روستای A و B در ساحل رودخانه اند و از طریق رودخانه  ۲۰ کیلومتر باهم فاصله دارند ، شخصی  با قایق شخصی خود از روستای A  حرکت کرد و وقتی به  روستای B رسید بدون فوت وقت برگشت و خود را ...

١ سال پیش
٠ رأی

تندی آب رودخانه ۵ کیلومتر در ساعت است. روستای آ به ب را در ۴ ساعت پیموده و بازگشت را در ۶ ساعت. تندی پیمایش هنگام رفت ۵ کیلومتر در ساعت و هنگام بازگشت ۳/۳۳ کیلومتر در ساعت. ۳ به ۲ همانند ۵ به ۳/۳۳ است.

١ سال پیش
٢ رأی
١٣٠ پاسخ
٤,٤٥٣ بازدید

به جایِ واژه  " معادله" چه واژه ای  را پیشنهاد می کنید؟ نکته: 1-در زبانِ آلمانی  "Gleich.heit " به معنای " برابری" است؛ 2- واژه یِ  " Gleich.ung " در زبانِ آلمانی به معنای " معادله" است و " Un.gleich.ung" به معنای " نامعادله". ( پس این دو هر چند نزدیک به هم هستند ولی یکی نیستند.) سپاس گزار  خواهم بود،چنانچه  من را در این باره با پیشنهادهایتان همراهی بفرمایید.

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
١ رأی

درود و دهش خدا بر پارسی‌دوستان  . [همبَر، همبار، همباره، همباشته، همباشت] . واژه‌ی [همبَر] یک واژه‌ی  کهن است که‌ در سخنگان و ادب پارسی به‌فراوانی همچند(مساوی) با [برابر] به‌کار رفته: ه ...

١ سال پیش
٢ رأی
٣ پاسخ
١٦٠ بازدید

کلمه فارسی معادل برای  "     لنز   "  چی میشه ؟

١ سال پیش
٠ رأی

می‌توان از واژه‌ی "مِژوک" به‌جای لنز و عدسی بهره گرفت. این واژه برگرفته از [مژو] که نام دیگر عدس است  می‌باشد.

١ سال پیش
١ رأی
٤ پاسخ
٣٩٦ بازدید

معادل فارسی برای کلمات بیگانه ی    "  پاراف"     " پاراگراف "  "   پارتیشن "

١ سال پیش
٠ رأی

درود بر شما من به‌جای واژه‌ی پاراف، [گواهی] را پیشنهاد می‌کنم؛ پاراف کردن همان گواهی کردن یک نوشته از سوی  سرپرست رده‌پایین‌تر است برای سرپرست رده بالاتر.

١ سال پیش
١ رأی
٢ پاسخ
١٤٥ بازدید

معادل فارسی برای کلمه ی  "  مانفیست"  چی داریم ؟

١ سال پیش
٠ رأی

درود آیین‌نامه آرمان‌نامه نگرش‌نامه

١ سال پیش
٢ رأی
٣ پاسخ
٤١٠ بازدید

معادل فارسی برای  "منو" "menu"   چی داریم ؟

١ سال پیش
٠ رأی

اگر دلخواه از واژه‌ی منو، فهرست غذایی باشد من "خوراکنامه" را پیشنهاد می‌کنم. 

١ سال پیش
١ رأی
١ پاسخ
٣٩٢ بازدید

قرمه‌سبزی و قیمه همیشه برام پرسش بود چرا با اینکه یک خوراک ایرانی هستند نامشان تورکی است؟ 

١ سال پیش
٠ رأی

درود همه قومها و تیره‌های ایرانی دارای برخی خوراک‌هایی‌اند که ویژه‌ی خودشان است، این خوراک‌ها می‌تواند همراه با نامهایشان در  میان دیگر قومها هم فراگیر شود مانند فسنجان و میرزاقاسمی از شمال و قل ...

١ سال پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٦١ بازدید

املا اسم داود در انگلیسی گدام درسته؟ Davood Davud Davoud

١ سال پیش
٠ رأی

در الفبای زبانی که واجهای صدادار یا همان واکه‌ها و حتا واجهای بیصدا، در درازای زمان دلبخواهی آوایش یا تلفظ شده‌اند و برخی واجها در واژگان  اصلا آوایش نمی‌شوند نمی‌توان   یک ریخت نوشتاری همه‌گیر و استاندارد برای  نامی که در انگلیک(انگلیسی) بیگانه است در نظر داشت پس می‌توان گفت همه‌ی آن سه ریخت نوشتاری شما درستند.

١ سال پیش
٠ رأی
تیک ٩ پاسخ
٩,٣٥٤ بازدید

واژه سلام هم بیان زیبایی دارد و هم معنای قشنگی و من مشکلی با آن ندارم. اما درود هم واژه ای زیباست. آیا ارزش آن را دارد که بکوشیم درود را به‌جای سلام در زبانمان جا بیندازیم؟ یا سلام خودش خوب هست؟

١ سال پیش
١ رأی

درود سرور یونسی شما را برای نوشتار تان سپاس می‌نهم. از شما چیزهایی آموختم لیک شوربختانه در برخی جاها نوشته‌یتان را آلوده به کژنمایی یا گرفتار تعصب یافتم. مرا ببخشید که تنها همان نمونه‌های به‌گمان خ ...

١ سال پیش
١ رأی
٩ پاسخ
٣١٠ بازدید

از نگاه دوستان آیا ارزش کار یک بازیکن  فوتبال بیشتر است یا یک  رفتگر؟ ما در کجای عدالت و دادگری به‌سر می‌بریم؟!

١ سال پیش
١ رأی

روهمرفته با دیدگاهتان همسواَم، اینکه برخی قانون‌های فسادزا حکمفرماست و بدتر اینکه گرفتار اجراگران کارنابلد قانون هم شده‌ایم تا اینجا درست  ولی زمینه‌ی سخن من اینها نیست،  ‌ من می‌گم اگر در ...

١ سال پیش
٢ رأی
٦ پاسخ
٢,١١٨ بازدید

سلام من میخوام یک اسم خاص و به یاد موندنی برای ثبت برند شیرینی خانگی انتخاب کنم. و نیاز به کمک شما عزیزان دارم. اسم نوستالژی میخوام که به سنت و فرهنگمون اشاره کنه لطفا پیشنهاد هاتونو برام بنویسید.

١ سال پیش
٠ رأی

خانه‌ی شیرین، شیرین‌سرا خانه‌ی شیرین و فرهاد 

١ سال پیش
١ رأی
٣ پاسخ
١٦٠ بازدید

زبانزد فارسی است.

١ سال پیش
١ رأی

تا و تو داشتن همان تودار بودن است. تا و تودار به کسی گفته شود که تا(لایه) و تو(درون) دارد. آدم رازدار، رازنگهدار. کسی که اندیشه‌هایش را به کسی نگوید. گاهی به‌چم نیرنگباز.

١ سال پیش
٠ رأی
تیک ٩ پاسخ
٩,٣٥٤ بازدید

واژه سلام هم بیان زیبایی دارد و هم معنای قشنگی و من مشکلی با آن ندارم. اما درود هم واژه ای زیباست. آیا ارزش آن را دارد که بکوشیم درود را به‌جای سلام در زبانمان جا بیندازیم؟ یا سلام خودش خوب هست؟

١ سال پیش
٤ رأی

درود  به نگاه من دسته‌بندی کردن واژه‌ها به دینی و نادینی  درست نیست؛ شما می‌توانید گرایش سفت‌وسخت دینی داشته باشید و همسو با آن از واژه‌های پارسی حتا در آیین‌های دینی  بیشترین بهره را ...

١ سال پیش
١ رأی
٩ پاسخ
٣١٠ بازدید

از نگاه دوستان آیا ارزش کار یک بازیکن  فوتبال بیشتر است یا یک  رفتگر؟ ما در کجای عدالت و دادگری به‌سر می‌بریم؟!

١ سال پیش
٠ رأی

درود سپاس از  کاربران پاسخگو شما گفتید مگه چند درصد مردم توانمندی و استعداد فوتبال دارند؟ سخن شما درسته ولی نه برای فوتبال ما و خواسته من هم از این پرسش، بیشتر  نگرنده به وضعیت ناهنجار فو ...

١ سال پیش
٢ رأی
٥ پاسخ
٢٣٥ بازدید

سلام متضاد کلمه زیر نویس  چیست.

١ سال پیش
١ رأی

درود برنویس، زِبَرنویس،  برنوشت، زبرنوشت،  شاید پیشوند بر، بهتر از زبر باشد چون زبر و زیر تنها در یک نقطه باهم ناهمسانی دارند و می‌تواند زمینه‌ساز لغزش گردد.

١ سال پیش
١ رأی
تیک ٥ پاسخ
٤١٤ بازدید
١٦,٠٠٠
تومان

همه ی بیت ها  به غیر ........... صفت فاعلی مرکب مرخم ، جانشین اسم شده . ای هست کن اساس هستی//کوته ز درت درازدستی آن نکوبینان که خود را دیده اند//خود گلیم خویش را بافیده اند ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی//تا راهرو نباشی کی راهبر شوی آن یکی نحوی به کشتی در نشست//رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست

١ سال پیش
١ رأی

به گمانم زاب کُناکیِ کاسته(صفت فاعلی مرخم)  در هر چهار بیت هست، ۱- هست‌کن= هست‌کننده ۲- نکوبین= نکوبیننده ۳- راهرو= راه‌رونده،   راهبر= راه‌برنده ۴- خودپرست= خودپرستنده مگر اینکه خودپرست را کاسته‌ی [خودپرستیده] بدانیم که زاب کُنیکیِ کاسته(صفت مفعولی مرخم) است.

١ سال پیش
٢ رأی
تیک ٩ پاسخ
٨٢٦ بازدید
١٦,٠٠٠
تومان

با ورود  140 مهمان به یک مهمانی، تعداد مهمان ها 40% افزایش میابد . پس از سپری شدن ساعتی از ورود مهمانان جدید  برای کاهش 60% تعداد مهمان ها چند نفر باید مهمانی را ترک کنند؟

١ سال پیش
٢ رأی

۲۹۴ مهمان باید مهمانی را ترک کنند.

١ سال پیش
٠ رأی
١٠ پاسخ
٨٠٧ بازدید

در زبان پارسی واژگانی همچون " چریده،پوزیده،گوزیده،ریده و..." با چه عنوانی شناخته می شوند؟ واژگانی که رویهم رفته دارای ساختار " بُن گذشته" به همراه پسوندِ " -ه" هستند، با چه نامی  از آنها یاد می ...

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
١ رأی

چندبار واژه‌ی چپولان را به‌کار بردی اینک می‌گویی  از رودکی چیزی نگفتی؟ در پاسخ خواهی گفت [خواسته‌ی من دارودسته‌ی چپولان بود نه رودکی]   خب می‌پذیرم که  نگاهت به رودکی نبوده، بسیار ...

١ سال پیش
٠ رأی
١٠ پاسخ
٨٠٧ بازدید

در زبان پارسی واژگانی همچون " چریده،پوزیده،گوزیده،ریده و..." با چه عنوانی شناخته می شوند؟ واژگانی که رویهم رفته دارای ساختار " بُن گذشته" به همراه پسوندِ " -ه" هستند، با چه نامی  از آنها یاد می ...

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
٢ رأی

ما کاری به زبان تازیان نداریم که برای سامانمندخواستنِ پارسی از روی تازی رونوشت گیریم، یاریگر ما داشته‌ها، توانمندیها و خاستگاه‌های پربار پارسی‌ست‌و دیگر هیچ. اگر هم به‌ناچار واژگان تازی را کندوکاو می ...

١ سال پیش
٠ رأی
١٠ پاسخ
٨٠٧ بازدید

در زبان پارسی واژگانی همچون " چریده،پوزیده،گوزیده،ریده و..." با چه عنوانی شناخته می شوند؟ واژگانی که رویهم رفته دارای ساختار " بُن گذشته" به همراه پسوندِ " -ه" هستند، با چه نامی  از آنها یاد می ...

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
٢ رأی

درود و آفرین بر پارسی‌دوستان ز نیکو سخن بِه ْ چه اندر جهان؟/بر او آفرین از کهان و مهان (فردوسی) اینکه گفتم چرا بیزاربودن از واژه‌های آذرکیوانی، نگاه من به خودِ شما نبود  بر کسانی بود که تا واژه ...

١ سال پیش
٠ رأی
١٠ پاسخ
٨٠٧ بازدید

در زبان پارسی واژگانی همچون " چریده،پوزیده،گوزیده،ریده و..." با چه عنوانی شناخته می شوند؟ واژگانی که رویهم رفته دارای ساختار " بُن گذشته" به همراه پسوندِ " -ه" هستند، با چه نامی  از آنها یاد می ...

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
١ رأی

درود بر کاربر  فرتاش و دیگر دوستان بزرگوار بنده می‌پندارم این دو دسته واژه که یاد کردید از نگاه ساختاري یکسانند: بن گذشته + پسوند /ه/  هردو نامِ کنیک(اسم‌ مفعول) اَند.  {{نام کنیک: چ ...

١ سال پیش
١ رأی
تیک ٣ پاسخ
١٧٢ بازدید

کلمه ی  " لابراتوار (Laboratorio)"  از چه زبانی وارد زبان فارسی شده ؟

١ سال پیش
٠ رأی

آزمایشگاه، کارگاه، پژوهشگاه؛ زبان پارسیِ ارجمند نیازی به واژه‌های بیگانه ندارد.

١ سال پیش
٢ رأی
تیک ٢ پاسخ
٢٠٢ بازدید

عقل من گنجست و من ویرانه‌ام گنج اگر پیدا کنم دیوانه‌ام ✏ «مولانا»  

١ سال پیش
٢ رأی

درود جلال‌الدین رومی عقل و خرد را به گنج همانند نموده که در ویرانه‌ی تن(چراکه تن رو به تباهی‌ست) جای دارد و خردمند را به دیوانه مانند کرده. برای خردمندِ راستین چون  تنها خرد گنج است و پیرایه‌ها ...

١ سال پیش
٢ رأی
٢ پاسخ
١١٣ بازدید

Is Stockholm syndrome a myth? The terrifying crime behind psychology's most famous — and dubious — term نویسنده در این متن داره واقعی بودن این سندرم رو زیر سوال میبره و در آخر به این نتیجه میرسه که اصلا چنین بیماری وجود خارجی نداره  معادلی در فارسی وجود داره که این شک و تردید راجع به واقعی بودن چیزی رو برسونه؟🤔

٨٥
١ سال پیش
٣ رأی

درود می‌توان از یکی از واژ‌ه‌های [شکدار، گمان‌انگیز] بهره گرفت.

١ سال پیش
٣ رأی
تیک ٨ پاسخ
٨٥٠ بازدید

یه نفر   اگه میتونه عملیات های ریاضی رو برام به پارسی بگه. جمع تفریق ضرب تقسیم  ریاضی ما با زبان عربی پوشیده شده و خیلی سخته پارسیش کرد

١ سال پیش
١ رأی

درود بر گرامیان در پاسخ به کاربر ahmad s m  بزرگوار کسی با عربی جنگ نمی‌کنه کارها و دلسوزیهای پارسی‌دوستان برای پروراندن، پربار کردن و بی‌نیاز نمودن این زبان ارجمند از واژه‌های بیگانه است، همه ...

١ سال پیش
٢ رأی
تیک ٣ پاسخ
١٣٨ بازدید

اختیار ، واژه‌ای عربی است . مصدر « در اختیار داشتن » نیز نیمی پارسی و نیمی عربی است . برابر پارسی ِ « در اختیار داشتن » چیست ؟  برای مثال می‌شود گفت « در دسترس بودن » ولی برای گزاره‌های ذهنی مانن ...

١ سال پیش
٠ رأی

درود به‌جای [در اختیار داشتن] می‌توان گفت [برخوردار بودن]: خرد برای ترابرد یافته‌ها(مفاهیم، معناها)، باید از زبان برخوردار باشد.

١ سال پیش
٣ رأی
٢٢ پاسخ
٨٢٧ بازدید

من دیدگاهم را پیرامونِ واژگانِ " کُپی، کُپی کردن"   در  زیرواژه یِ " کُپی"  برنهاده ام. اکنون پرسش اینجاست که شما چه پیشوند یا پیشوندهایی را برایِ این واژگان می پسندید؟  اگر دیدگاهتان را نیز درباره یِ پیشوندگانِ پیشنهادیِ من بازگویید، خوشنود خواهم شد. 

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
٥ رأی

درود من یکی از واژه‌های [هَمال، همآسا، همسا] را به‌جای کپی پیشنهاد می‌کنم. واژه‌ی "همال" واژه‌ای پهلوی‌ست که در پارسی دری نیز با چمهای [برابر،همسان،همسر،همتاوقرین،همزور]  به‌کار رفته است. با ن ...

١ سال پیش
٧ رأی
٣٤ پاسخ
١,٧٠٩ بازدید

باورِ من این است که " شالوده"  ساخته شده از " بُن گذشته: شالود/شالوت" به همراه پسوند " ه" است؛ به دیگر سخن، ما می توانیم کارواژه یِ " شالودَن" را داشته باشیم. به روشنی این کارواژه " سببی(causativ ...

٣٢,٨١٠
١ سال پیش
٢ رأی

سپاسمند از سرور فرتاش اگر در اوستایی واژه‌های ماناگ و هماناگ را به‌چم مانند و همانند داشته‌ایم پس می‌توانیم  ریخت امروزی آنها را مانا و همانا بپنداریم، با چشم‌پوشی از چمهایی که امروزه  واژه ...

١ سال پیش