فهرست پیشنهادهای ١٤٠١/٠١/٠٣ ( ٤٠٣ )
marvelous
potential customer
supreme power
marvelously
vivid
wonder
marvel
suit someone fine
suit someone best
no problem
get something off one's chest
medical leave
get something off your chest
vacation request
گزلک
nag away
گزک
barrier buster
wide ranging
variety is the spice of life
promotional
attribute listing
don't trouble yourself
as your wish
it's your call
satisfying
cypherpunk
up with
involuntary
automatic
take sth off
part time employee
involuntary part time
involuntary unemployment
ups and downs
office supplies company
involuntarily
automatically
supply company
too many cooks spoil the broth
as distinct from
tomorrow is another day
مرؤت
یورسکا
defy
secret sauce
foxy
غراب
برخورنده
a and e
walking on the spot
it is my book
improve upon
from time to time
put on weight
keep fit
keep fit
make whole call provision
straight bond
element
ingredient
bankruptcy remote
demonstrable
debenture
demonstrative
defib
demonstrate
ریم رام
ریگ تو کفش داشتن
ریقش را در اوردن
ریقش درامدن
ریقش درامدن
ریغماسی
ریغ زدن
ربغ رحمت را سر کشیدن
crack on
ریغ افتادن
ریش و پشمی به هم زدن
ریشه داشتن
ریش و گیس بافتن
ریش و قیچی را دست کسی دادن
ریش گرو گذاشتن
ریش گرفتن
ریش کسی سر بالا رفتن
ریش گذاشتن
ریش کسی را در دست داشتن
ریش کسی را چسبیدن
snow under
لایترو
ریش ریش شدن دل
ریش در دست کسی دادن
ریش خود را در اسیا سفید نکردن
rabbit on
ریش چیزی درامدن
ریش پروفسوری
ریش بز
ریش از دست کسی خلاص کردن
ریسمان را طناب کردن
ریسک کردن
ریزه خورده
ریزه خوانی کردن
ریزبار
ریخته پاشیده
ریخته پاشیده
spur of the moment decision
bull in a china shop
ریختن مو
ریختن توی دست و پا
زیختن اب پاک روی دست کسی
ریختن پشم و پیله ی کسی
ریپ زدن
ریپ امدن
spree
shopping spree
ریپال کسی را در اوردن
روی هم گذاشتن چشم
رها کردن به امید خدا
روی هم ریختن
رویم به دیوار
روی کسی نشدن
روی کسی را به زمین انداختن
روی چیزی حساب کردن
تنسوق
روی کسی به زمین افتادن
روی غلتک افتادن
pull the wool over someone's eyes
like lambs to the slaughter
like a bear with a sore head
روی علت افتادن
روی شکم سیری
demonstrably
روی شاخ بودن
روی سگ کسی بالا امدن
shop around
روی سر گذاشتن و حلوا حلوا کردن
روی زمین سفت نشاشیدن
روی دوش کسی سوار شدن
روی دست کسی ماندن
روی دست کسی گذاشتن
روی دست کسی بلند شدن
روی دایره ریختن
روی داریه ریختن
روی خون افتادن زن ابستن
روی خود کشیدن
کال
روی چشم
روی پای خود ایستادن
روی پا بند نبودن
روی باد هوا بودن
رو نشان دادن
روگیر کردن
روکش درکش کردن
display
demonstration
روغن گرفتن از اب
رو قوز امدن
indulge
روغن زرد
روغن ریختن و عسل جمع کردن
روغن داغ
روغن حیوانی
cookery demonstrations
rash
head into someplace
head into
روضه خواندن
روشن کردن چراغ اول
روشن شدن
triangular bandage
have an influence on
رو شدن دست کسی
رو شدن
have an opportunity
have an operation
have an advantage
رو زیاد کردن
روزه کله گنجشکی
روز هفتاد هزار سال
have good taste
روزه کله گنجشکی
have an eye for
روز پنجاه هزار سال
روز بد نبینی
روراست
روده گشاد کردن
روده کوچکه کسی روده بزرگش را خوردن
روده درازی کردن
روده دراز
روده بر شدن
roof over head
رودل کردن
رو دستی
رو دست کسی گذاشتن خرج
رو دست کسی بلند شدن
رو دست خوردن
رو دست بالا امدن
رودربایستی
رو در واسی
dig
رودربایستی داشتن
روخوانی کردن
روی حرف کسی حرف نزدن
روخوانی
چوب
ten eight
روی چوب کردن کسی
روی تاب گذاشتن
impulse buy
buy something on impulse
buy on impulse
رو به قبله بودن
روبند کردن
روبند شدن
رو به رو کردن
روبه رو شدن
روبه راه کردن
رو به راه شدن
رو انداختن
روان بودن
catch you later
stigma
brie
carry the fire
be off
be off one's head
draw away
bargain basement
bargain counter
affiliate shareholder
thematic investing
get on someone's case
decommissioned
escapist
supermajority
simple majority
cartridge
outrage
half cocked
روی اب نشستن
رو اب انداختن
رنگ ورورفته
رنگ و رو
subdued
رنگ نداشتن حنای کسی
رنگ کردن کسی
رنگ گذاشتن و رنگ برداشتن
رنگ دادن و رنگ گرفتن
cock and bull story
رنگ به رنگ شدن
رنگ انداختن
رنگ امیزی
بله
رنجیده کردن
رنجیده شدن
رگ و ریشه
رگ کردن پستان
رگ خود را زدن
رگ خواب کسی را به دست اوردن
رگ خواب
رگ ترکی
رگ به رگ شدن
رگ بسمل کسی خاریدن
رک زده
رک رک نگاه کردن
clean slate
رکبی گفتن
رک حرف زدن
رکاب دادن
رقصیدن کلاه کسی در هوا
رقصیدن توی تاریکی
رقصیدن به ساز کسی
رقص
رقصاندن بز
رقص شتری
رقاصی کردن
رفیق گرمابه
رفیق گرمابه و گلستان
رفع و رجوع کردن
دایره رفت و روب
کشک خود را ساییدن یا سابیدن
رفتن و کشک خود را ساییدن
رفتن گوش
رفتن سر کسی
رفتن توی نخ چیزی یا کسی
رفتن با سر
رفتن تو هم
رفتن توی بحر چیزی یا کسی
رفتن به کسی
رفتن بالای منبر برای کسی
رفتن ان جا که عرب نی انداخت
رفتن از کیسه
رفتن از رو
رفتگار
رعیت داری کردن
رطب و یا بس گفتن
رضایت نامه
رضایت دادن
رضا قورتکی
رضا شدن
کارما
رضا ترکی
پنبه کردن
رشته ها را پنبه کردن
speak out of turn
رشته کلام به دست گرفتن
رشته کلام
رشته فرنگی
رشته
رشته ی سر در گم
رشته برشته
پا به عرصه ظهور نهادن
به عرصه ظهور رسیدن
عرصه
رسیدن به عرصه
رسوایی
رسوایی بالا اوردن
رس کسی را بالا اوردن
رستم صولت
رستم درحمام
operation
common law
رژیم داشتن
رد کسی را گرفتن
ردخور ندارد
رد خور نداشتن
affordable loss
رد پای کسی را گرفتن
proxy contest
رخت اویز
explode
رج بستن
رب و رسول را یاد کردن
رب کسی را کشیدن
رب و رب ندانستن
رای کسی را زدن
رای دیدن
راه و چاه را شناختن
راه نزدیک کردن
راه مکه
راه گم کردن
راه کشیدن چشم
راه کج کردن
ترک کردن
راه خود را کشیدن و رفتن
راه حل اسپرینی
راه حل
راه پیدا کردن
راه به ده بردن
راه به جایی نبردن
راه بلد
راه بردن
راه باز است و جاده دراز
راه امدن
راستی
راسته کردن
راسته چینی
راسته بازار
راست و ریس کردن
راست و حسینی
مو بر تن راست شدن
راست شدن مو بر تن
راست روده شدن
راست رفتن
راحت کردن خیال کسی
راحت کردن
راپرت کردن
احترام
تلفیق
محافظ صفحه
بار منفی
بار مثبت
نوترینو
حمله
علم
پروتون
پرتون
proton
مخالف
نوترون
neutron
استبداد
رد پا
dissolution
appear
رقم زدن
circumscribe
ضایع کردن
revision
riverwalk
تکاهل
خوددار
lead on
pop to the loo
lay hands on
fire away
clothing
جاثیه
rack brain
rest stop
meant well
تبوءا
اجماع
ولایت