lay hands on


1- حمله کردن (به شخصی)، مورد ضرب و شتم قرار دادن، با خشونت دست زدن به، 2- (در مراسم کلیسایی و غیره) دست روی چیزی (یا کسی) قرار دادن، دست زدن به، دست گذاشتن به

جمله های نمونه

1. Stuyvesant responded by laying hands on To bias Feake, who delivered the document, arresting and eventually banishing him.
[ترجمه گوگل]Stuyvesant با گذاشتن دست روی To bias Feake که سند را تحویل داد، او را دستگیر و در نهایت تبعید کرد
[ترجمه ترگمان]Stuyvesant با گذاشتن دو دست به سوی Feake، که این سند را تحویل داد و در نهایت او را اخراج کرد، واکنش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mind, I didn't lay hands on her.
[ترجمه گوگل]حواست باشه من دست روی او نگذاشتم
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، من بهش دست نزدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They plundered the village of everything they could lay hands on.
[ترجمه گوگل]آنها روستا را غارت کردند که هر چه دستشان بود
[ترجمه ترگمان]آن ها دهکده هر چیزی را که می توانستند به غارت می بردند، غارت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How dare you lay hands on him?
[ترجمه گوگل]چطور جرات کردی دست روی او بگذاری؟
[ترجمه ترگمان]چطور جرات می کنی بهش دست بزنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mammy had only to lay hands on a child and it hushed crying.
[ترجمه A] مادر یکبار دست درازی کردی روی بچه و باعث گریه اش شد.
|
[ترجمه گوگل]مامان فقط باید دست روی یک کودک بگذارد و او در حال گریه خاموش شد
[ترجمه ترگمان]مامی فقط دست دراز کرده بود و گریه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you lay hands on me, I will charge you with assault.
[ترجمه گوگل]اگر دست روی من بگذاری، تو را به تجاوز متهم خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]اگر دست روی من دراز کنی، من به تو حمله می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Man concern politics, is for satisfy oneself can't lay hands on a power of desire, woman inhospitality in politics, is because of God give she mental state physiology structure structure of good.
[ترجمه گوگل]مرد دغدغه سیاست، برای ارضای خود است که نمی تواند دست روی قدرت میل بگذارد، مهمان نوازی زن در سیاست، به خاطر خدا به او وضعیت روانی فیزیولوژی ساختار ساختار خوب است
[ترجمه ترگمان]انسان به سیاست توجه دارد، برای راضی کردن خود نمی تواند به قدرت میل، زن، در سیاست دست بکشد، به این دلیل است که خداوند ساختار ساختار ساختار اجتماعی خوب را به او می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bishop will lay hands on a of young and admit them to of the Church.
[ترجمه گوگل]اسقف دست روی یک جوان گذاشته و آنها را در کلیسا خواهد پذیرفت
[ترجمه ترگمان]اسقف دست بر یکی از جوانان می گذارد و آن ها را به کلیسا اعتراف خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you lay hands on me like that again, I'll kill you.
[ترجمه گوگل]اگر دوباره اینطور دست روی من بگذاری، تو را خواهم کشت
[ترجمه ترگمان]اگر دوباره دست به دست من بگذاری، تو را خواهم کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Would never a policeman lay hands on him?
[ترجمه گوگل]آیا یک پلیس هرگز دست روی او نمی گذارد؟
[ترجمه ترگمان]هیچ پلیسی به او دست نخواهد زد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Aspirants and aficionados alike ought to be queuing up outside bookstores to lay hands on it.
[ترجمه گوگل]مشتاقان و علاقه مندان به طور یکسان باید در صف های بیرون از کتابفروشی ها قرار بگیرند تا دست به کار شوند
[ترجمه ترگمان]aspirants و aficionados باید جلوی bookstores صف بکشند تا بتوانند روی آن دست دراز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I thought the book was on my shelves but I can't just lay hands on it.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کردم کتاب در قفسه‌های من است، اما نمی‌توانم دست روی آن بگذارم
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم کتاب روی قفسه من است، اما نمی توانم دست روی آن بگذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They fought their oppressors with any weapon they could lay hands on.
[ترجمه گوگل]آنها با هر سلاحی که دستشان می آمد با ستمگران خود می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]با هر سلاحی که می توانستند دست دراز کنند، با آن ها مبارزه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They were afraid that if they left him alone in his disturbed condition he would lay hands on himself.
[ترجمه گوگل]آنها می ترسیدند که اگر او را در وضعیت آشفته خود تنها بگذارند، دست روی خود بگذارد
[ترجمه ترگمان]می ترسیدند که اگر او را در وضع آشفته خویش تنها بگذارند، به خود دست خواهد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The conquerors plundered the city of everything they could lay hands on.
[ترجمه گوگل]فاتحان شهر را غارت کردند که هر چه در دست داشتند
[ترجمه ترگمان]فاتحان شهر را غارت می کردند، هر چه دستشان می رسید، غارت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• touch with the hands; grab, grasp

پیشنهاد کاربران

دسترسی داشتن
به دست آوردن
پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی
به تصرف در آوردن چیزی
به دست آوردن مالکیت چیزی
To succeed in obtaining something
چیزی را با موفقیت بدست آوردن
روی کسی دست بلند کردن

بپرس