1. the dissolution of a marriage
طلاق،فسخ ازدواج
2. the dissolution of a repubilc
فروپاشی یک رژیم جمهوری
3. the dissolution of a treaty
فسخ قرارداد
4. the dissolution of the company
انحلال شرکت
5. an hour-long show that dramatizes the dissolution of a family
برنامه ی یک ساعته ای که فروپاشی خانواده ای را به تصویر می کشد.
6. churchill said: "i don't intend to preside over the dissolution of the british empire"
چرچیل گفت: ((هدف من نظارت بر از همپاشی امپراطوری بریتانیا نیست. ))
7. The churches consociated to fight their dissolution.
[ترجمه گوگل]کلیساها برای مبارزه با انحلال خود متحد شدند
[ترجمه ترگمان]کلیساها شروع به مبارزه با انحلال خود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلیساها شروع به مبارزه با انحلال خود کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Politicians say it could lead to a dissolution of parliament.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران می گویند که این امر می تواند منجر به انحلال پارلمان شود
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران می گویند که این کار می تواند منجر به انحلال پارلمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران می گویند که این کار می تواند منجر به انحلال پارلمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The dissolution of the monasteries in Henry VIII's reign has never been forgotten.
[ترجمه گوگل]انحلال صومعه ها در دوران سلطنت هنری هشتم هرگز فراموش نشد
[ترجمه ترگمان]انحلال صومعه های در دوران هنری هشتم هرگز فراموش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انحلال صومعه های در دوران هنری هشتم هرگز فراموش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These included the dissolution of the present government and constituent assembly.
[ترجمه گوگل]از جمله انحلال دولت فعلی و مجلس مؤسسان
[ترجمه ترگمان]اینها شامل انحلال دولت کنونی و مجلس موسسان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اینها شامل انحلال دولت کنونی و مجلس موسسان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Dissolution of the League did not entail the expiry of the supervisory function.
[ترجمه گوگل]انحلال لیگ مستلزم انقضای وظیفه نظارتی نبود
[ترجمه ترگمان]انحلال لیگ شامل انقضای تابع نظارتی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انحلال لیگ شامل انقضای تابع نظارتی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Before primary gall stone dissolution, 16 patients had had solitary stones: the remaining 77 had had multiple stones.
[ترجمه گوگل]قبل از انحلال سنگ صفراوی اولیه، 16 بیمار سنگ های منفرد داشتند: 77 نفر باقیمانده سنگ های متعدد داشتند
[ترجمه ترگمان]قبل از انحلال سنگ صفرا، ۱۶ بیمار سنگ های منفرد داشتند: ۷۷ نفر باقی مانده، چندین سنگ داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از انحلال سنگ صفرا، ۱۶ بیمار سنگ های منفرد داشتند: ۷۷ نفر باقی مانده، چندین سنگ داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Yet this final dissolution was the culmination of a long decline.
[ترجمه گوگل]با این حال، این انحلال نهایی نقطه اوج یک افول طولانی بود
[ترجمه ترگمان]با این وصف، این انحلال نهایی اوج رکود طولانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این وصف، این انحلال نهایی اوج رکود طولانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Until their dissolution in 183 the Militia was the most numerous body in the archipelago.
[ترجمه گوگل]تا زمان انحلال آنها در سال 183، شبه نظامیان پرتعدادترین ارگان در مجمع الجزایر بودند
[ترجمه ترگمان]تا زمان انحلال ۱۸۳ کشور، شبه نظامیان در این مجمع الجزایر بیش ترین تعداد را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا زمان انحلال ۱۸۳ کشور، شبه نظامیان در این مجمع الجزایر بیش ترین تعداد را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. With their dissolution the health and welfare functions would have to be distributed between the newer health and social services administrative entities.
[ترجمه گوگل]با انحلال آنها، وظایف بهداشتی و رفاهی باید بین نهادهای اداری جدیدتر بهداشت و خدمات اجتماعی توزیع شود
[ترجمه ترگمان]با انحلال آن ها، کارکرده ای بهداشت و سلامت باید بین سازمان های خدمات اجتماعی و خدمات اجتماعی جدیدتر توزیع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با انحلال آن ها، کارکرده ای بهداشت و سلامت باید بین سازمان های خدمات اجتماعی و خدمات اجتماعی جدیدتر توزیع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The mass production and marketing of family food expresses the dissolution of domesticity as a way of life.
[ترجمه گوگل]تولید انبوه و بازاریابی غذای خانوادگی بیانگر انحلال خانواده به عنوان یک شیوه زندگی است
[ترجمه ترگمان]تولید انبوه و بازاریابی مواد غذایی خانواده، انحلال زندگی خانوادگی را به عنوان یک روش زندگی بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تولید انبوه و بازاریابی مواد غذایی خانواده، انحلال زندگی خانوادگی را به عنوان یک روش زندگی بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. In mid-November another mass meeting reaffirmed the Naythuyein resolutions and called for the dissolution of the recently formed Governor's Council.
[ترجمه گوگل]در اواسط نوامبر یک نشست توده ای دیگر مجدداً قطعنامه های نایثویین را تأیید کرد و خواستار انحلال شورای فرمانداری شد که اخیراً تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]در اواسط نوامبر یک گردهمایی عمومی دیگر مجددا قطعنامه های Naythuyein را مورد تایید قرار داد و خواستار انحلال شورای حاکم جدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اواسط نوامبر یک گردهمایی عمومی دیگر مجددا قطعنامه های Naythuyein را مورد تایید قرار داد و خواستار انحلال شورای حاکم جدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. In the interim, authority members will take resolutions to their respective cities for approval of the dissolution agreement.
[ترجمه گوگل]در این میان، اعضای مرجع تصمیماتی را برای تصویب موافقتنامه انحلال به شهرهای مربوطه خود خواهند برد
[ترجمه ترگمان]در این دولت، اعضای قدرت قطعنامه ها را برای تصویب توافق نامه انحلال به شهره ای مربوطه خود خواهند برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این دولت، اعضای قدرت قطعنامه ها را برای تصویب توافق نامه انحلال به شهره ای مربوطه خود خواهند برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید