پرسش خود را بپرسید
١
پاسخ
٢
پاسخ
٢
پاسخ
١
رأی
٢
پاسخ
٢٢١
بازدید
قاصدک شعر مرا از برکن برو آن گوشه باغ ،سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش و بگو باور کن یک نفر یاد تو را دمی از دل نبرد
٥ ماه پیش
٢
رأی
٣٤٦
بازدید
صدای کف زدنت کبکهای کیهانی را برای من که زمینی هستم بیدار میکند منی که دست ندارم چگونه کف بزنم؟ ولی شکفته بادا لبان من که نیمهماهِ نیمرخانِ تو را شبانه میبوسند فدای تو دو چشم من که چشمهای تو را خواب دیدهاند
١ سال پیش
٠
رأی
١
پاسخ
١٢٢
بازدید
نيما، در سفر زير از چه سخن مي گويد و منتظر چيست؟ « خشك آمد كشتگاه من / در وجود او كشت همسايه / قاصد روزان ابري، داروگ ، كي مي رسد باران؟»
١ سال پیش
٤
رأی
١٩٥
بازدید
تفسیر این شعر چیه ؟ "یتیمِ زیبایی خواهد بود این جهان اگر آدمهایش بدون رؤیتِ تو چشم گشوده باشند"
١ سال پیش
١
رأی
٧,٥٠٤
بازدید
شعر سنتی با شعر نو چه فرقی دارد ؟
١ سال پیش