"حبوه" یک واژه حقوقی فقهی هست معنیش چیه؟
٨ پاسخ
اموال خاصی که در تملک متوفی بوده مثل انگشتر و شمشیر ؛ که در زمان فوت مورث به عنوان یادگاری به فرزند پسر بزرگ؛ تعلق می گیرد و ارزش آنها از سهم الارث او ( بشرطی که منحصر به این ها نباشد) کاسته می شود.
حبوه در لغت به معنای اعطاء [۳] و عطیه [۴] بدون جزا و منت [۵] است؛ چنانکه به نماز جعفر طیار که هدیهای از جانب پیامبر اکرم(ص) به شخص جعفر طیار بود، نماز حبوه گفته میشود. در اصطلاح فقهی به اموال خاص و معین پدر که خارج از حدود ارث به فرزند بزرگتر میرسد، حبوه میگویند [۷] و وارثان دیگر میت در آن حقی ندارند
حبوه در لغت، به معنی عطیه است و در اصطلاح حقوق، به تعلق اشیای مشخصی از ماترک به پسر بزرگتر گفته می شود.
مطابق قانون مدنی، انگشتری که میت معمولاً استعمال میکرده و همچنین قرآن و رختهای شخصی و شمشیر او به پسر بزرگ او میرسد بدون این که از حصه او از این حیث چیزی کسر شود مشروط بر این که ترکهٔ میت منحصر به این اموال نباشد.
برای تحقق حکم حبوه شروطی ذکر شده است که برخی از آنها ناظر به میت و برخی ناظر به محبو (پسر بزرگتر) و برخی دیگر ناظر به حبوه میباشند:
- حبوه تنها از اموال پدر است و اموال مادر دارای حکم حبوه نیست.[۵۱]
- وجود پسر بزرگ برای شخص متوفی که اگر پسری نداشته باشد حبوه نیز محقق نخواهد شد.[۵۲] منظور از پسر بزرگ، بزرگی از لحاظ سن است نه بزرگی در به تکلیف رسیدن پسر.[۵۳] در صورت تعدد پسر بزرگ، در تقسیم شدن حبوه میان آنها[۵۴] و یا از بین رفتن حکم[۵۵] اختلاف وجود دارد.
- برخی چون ابن ادریس حلی معتقدند که پسر بزرگ باید عاقل و غیر سفیه بوده و مذهب مخالفان را نداشته باشد.[۵۶] عدهای این قِسم از شروط را مطابق قول مشهور میدانند؛[۵۷] در حالیکه برخی دیگر معتقدند که این قول مورد موافقت مشهور قرار نگرفته است؛ زیرا ادله حبوه مطلق است و دلیلی بر استثنا موجود نیست.[۵۸]
- شخص متوفی علاوه بر حبوه اموال دیگری نیز داشته باشد. در صورتی که متوفی اموال دیگر نداشته باشد، اجناس حبوه ما بین همه ورثه تقسیم خواهد شد.[۵۹]
- برخی از علما بالغ بودن پسر بزرگ را شرط دانستهاند[۶۰] و برخی دیگر لازم نمیدانند[۶۱] و حتی فرزند داخل شکم مادر را در صورتی که روح به بدن او دمیده شده باشد را مستحق حبوه دانستهاند.[۶۲] چون روایات و اکثر فتاوای فقها به صورت مطلق آمده است.[۶۳]
- شخص متوفی قرض و دیون نداشته باشد که در این صورت پرداخت دیون وی مقدم است.[۶۴] زیرا حبوه نوعی از ارث است و ارث نیز پس از پرداخت دیون متوفی تقسیم میشود؛[۶۵] علاوه آنکه بین پرداخت دیون و پرداخت حبوه تعارض وجود دارد و در صورت تعارض پرداخت دیون مقدم است و روایات آن بیشتر از روایات حبوه میباشد.[۶۶]
- شخص متوفی وصیتی نسبت به اجناس حبوه نکرده باشد که در این صورت وصیت میت مقدم بر حکم حبوه است؛[۶۷] هرچند اختلافاتی نیز در این مورد در بین علما دیده میشود.[۶۸]
- برخی معتقدند حبوه در صورتی به پسر بزرگتر خواهد رسید که قضای نماز و روزه پدر را ادا کند[۶۹] و به نوعی حبوه عوض از قضای نماز و روزه پدر است؛[۷۰] هر چند برخی دیگر از فقها معتقدند که روایات دلالت بر این امر نمیکند؛ چنانکه در صورت عدم وجود حبوه نیز قضای نماز و روزه بر پسر بزرگ متوفی واجب است.[۷۱]
- اگر فرزند بزرگ میت دختر باشد باز حبوه به پسر بزرگ متوفی خواهد رسید؛[۷۲] حتی اگر پسر کوچکترین اولاد متوفی باشد.[۷۳
در حکم حبوه نظرات متفاوتی در بین علما وجود دارد:[۳۸]
- نظر مشهور علما بهخصوص علمای متأخر، واجب بودن حکم حبوه است[۳۹] و برای وجوب آن ادعای اجماع نیز شده است؛[۴۰] اگر چه مابقی ورثه مخالف باشند و یا شخص از حق خود اعراض کند.[۴۱]
- خواجه نصیر الدین طوسی،[۴۲] سید مرتضی،[۴۳] ابن جنید، دادن حبوه به پسر بزرگتر را مستحب میدانند و معتقدند که از روایات نیز بیشتر از استحباب فهمیده نمیشود.[۴۴]
عدهای از فقها معتقدند که حبوه در ابتدای امر از ارث جدا شده و بعد از آن اموال بین ورثه تقسیم میشود[۴۵] و دلیل آن را اطلاق روایات دانستهاند؛[۴۶]در حالیکه برخی دیگر معتقدند که از سهم ارث پسر بزرگتر کم میشود.[۴۷] برخی در استدلال به استحباب حبوه و حساب کردن آن از سهم الارث پسر بزرگتر معتقدند که روایات اگر چه معروف هستند؛ اما عموم آیه یازده سوره نساء [یادداشت ۵] قویتر و مقدم بر روایات حبوه است؛[۴۸] و اصل بر عدم تخصیص است؛[۴۹] چنانکه در روایات نیز وجوب و عدم احتساب از سهم الارث فهمیده نمیشود؛ اگرچه ظاهر این کلام تخصیص حبوه را باطل میکند؛ اما بهتر است که حبوه به پسر بزرگتر با احتساب از سهم الارث پرداخت شود؛ زیرا او از دیگران به دریافت حبوه سزاوارتر است.[۵۰]
در تعیین مقدار حبوه اختلافاتی در میان فقها وجود دارد؛[۲۴] اما مشهور علما در چهار مورد لباس، شمشیر، انگشتر و قرآن اتفاق نظر دارند[۲۵] و روایات فراوانی به این چهار مورد اشاره کرده است؛[۲۶] [یادداشت ۲] هرچند در برخی از روایات زره[۲۷]، کتابها[۲۸] و سلاح[۲۹] نیز به این مقدار اضافه شده است؛[۳۰] [یادداشت ۳] ولی عدهای عمل به قول مشهور را قدر متیقن دانسته [یادداشت ۴] و معتقدند که در مابقی چون اختصاص حبوه بر خلاف اصل است و نمیتوان بیدلیل در حق وارثان دیگر تصرف کرد، اجازه حبوه در غیر این چهار مورد جایز نیست؛[۳۱] لذا اصل بر عدم تخصیص است.[۳۲]
در صورت تعدد اجناس، بحثهای گستردهای در کتب فقهی از زاوایای گوناگون شده و اختلافاتی در بین فقها دیده میشود؛[۳۳] بهعنوان مثال متوفی چندین انگشتر[۳۴] یا قرآن[۳۵] یا شمشیر[۳۶] و یا لباس[۳۷] داشته باشد
حبوه اصطلاحی در علم فقه است و در باب ارث[۱] به عنوان یک نوع میراث خاص[۲] مطرح شده است. حبوه در لغت به معنای اعطاء[۳] و عطیه[۴] بدون جزا و منت[۵] است؛ چنانکه به نماز جعفر طیار که هدیهای از جانب پیامبر اکرم(ص) به شخص جعفر طیار بود، نماز حبوه گفته میشود.[۶] در اصطلاح فقهی به اموال خاص و معین پدر که خارج از حدود ارث به فرزند بزرگتر میرسد، حبوه میگویند[۷] و وارثان دیگر میت در آن حقی ندارند.[۸] به مستحق حبوه «مَحْبُوّ» گفته میشود.[۹]
این نوع از ارث، که به نوعی ارث مخصوص است،[۱۰] مختص به فقه و حقوق[۱۱] امامیه[۱۲]بوده و اختلافی در اصل آن در بین فقهای امامیه دیده نمیشود؛[۱۳] به گونهای که برخی آن را از معلومات[۱۴] و ضروریات مذهب دانسته[۱۵] و برای آن ادعای اجماع کردهاند.[۱۶] موضوع حبوه در فقه اهل سنت وجود ندارد.[۱۷]
اصل در مسئله ارث آن است که همه وارثان در تمامی متروکات، از شخص متوفی ارث خواهند برد و این از واجبات الهی است که به صورت حکم کلی و جزیی بیان شده است؛ اما این اصل، در دو مورد توسط اهلبیت(ع) تخصیص خورده که یکی از آنها حکم حبوه است.[۱۸] دلیل حکم حبوه را اجماع فقها[۱۹] و روایات مستفیضه[۲۰] و فراوان[۲۱] از امامان معصوم(ع) دانستهاند؛[یادداشت ۱] به گونهای که برخی برای روایات حبوه ادعای تواتر نمودهاند.[۲۲]
قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران از حقوق امامیه پیروی کرده و در ماده ۹۱۵ حبوه را برای پسر بزرگتر لحاظ نموده است و با پیروی از قول مشهور آن را واجب دانسته است.[۲۳
حَبْوَه اموال خاص و معین که از پدر، خارج از حدود ارث به پسر بزرگتر میرسد. حبوه مختص به فقه و حقوق امامیه است و در فقه اهلسنت وجود ندارد. علمای شیعه در اصل این حکم اختلافی نداشته و حتی بر آن ادعای اجماع نیز شده است.
دلیل حکم حبوه، روایات فراوان و اجماع فقها دانسته شده است. قرآن، انگشتر، شمشیر و لباس شخصی میت، از مصادیق حبوه است. نظر مشهور علما، واجب بودن حکم حبوه است؛ هرچند برخی چون سید مرتضی آن را مستحب دانستهاند. در ماده ۹۱۵ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران به حبوه اشاره و با تبعیت از قول مشهور علمای امامیه، آن را لازم شمرده است.
برای تحقق حبوه شرایطی نقل شده است که برخی شروط همچون عاقل، بالغ، غیر سفیه و امامیه بودن، ناظر به وارث حبوه و برخی همچون عدم قرض، دیون و وصیت نسبت به اموال حبوه و دارا بودن اموال دیگر غیر از حبوه ناظر به شخص متوفی است؛ همچنین مختص بودن حبوه از اموال پدر و نه مادر، ناظر به خود حبوه میباشد.
با توجه به خلاف اصل بودن حکم حبوه، برای فلسفه وجودی آن نظراتی چون قائم مقام پدر بودن و یا عوض قضای نماز و روزه پدر که بر ذمه پسربزرگ است، را مطرح کردهاند.