تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رمان تاریخی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنی احساس لذت هم بکار می رود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مورد آهنگ/ گیرا و بیادماندنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهیج و تداعی گر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در مورد آهنگ/ بسیار مهیج و شادی بخش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

allow to have something enjoyable

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

A short holiday

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گیشه یا باجه بلیط فروشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بلیط ویژه ای که امکان سفری ارزان تر یا حتی رایگان را با اتوبوس فراهم می کند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قطاری که در ایستگاههای کوچکی که بین دو ایستگاه اصلی قرار دارند زیاد توقف می کنه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر اسم باشه میشه طلاق و متارکه اگر فعل باشه میشه متارکه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ناراحت و افسر ه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نا امید و ناراحت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

امرار معاش کردن I’m making ends meet thanks to my part time jobs یعنی به لطف شغل پاره وقتم امرار معاش می کنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مغازه ای که اقلام و لباسهای دست دوم را معمولا به منظور خیریه می فروشد. چیزی شبیه دیوار مهربانی ها در ایران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی که کار به کار دیگران ندارد، یعنی آنها را آزاد می گذارد تا مستقلا کار خود را انجام دهند. مثل رئیسی که مدام در امور کارمندان خود مداخله نمیکنه؟؟!! ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برآورده کردن نیاز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برطرف کردن نیاز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

برنامه تلویزیونی طنزی که خود از صحنه های کمدی کوتاه با موضوع های غیر مرتبط ساخته شده است. مثل طنز ساعت خوش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آرزو کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

یکنواخت و خسته کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مورد شخص یا حال افراد: آرام و مطلوب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در مورد فیلم، داستان و یا رمان: مهیج و غیر قابل پیشبینی. دقیقا بر خلاف فیلم های هندی که بیننده خیلی زود آخر فیلم را پیش بینی می کنه!!!!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیلم مهیجی که رویدادهای آن غیر قابل پیشبینی است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

داستان یا فیلم مهیج جنایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

فیلمی که داستان فیلم قبلی را ادامه میدهد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فیلم های پرفروش سینما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

آشفته و دستپاچه سراسیمه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

از دیرباز در روز اول آپریل مردم سعی می کردند تا به شوخی سایر افراد را دست بیاندازند. فردی که در این روز گول می خورد و این شوخی را باور می کرد April f ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

a result of chance instead of choice

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

the number of miles per gallon of fuel

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بدتر شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دلیل اینکه The reason why I’m wearing sunglasses is to protect my eyes دلیل اینکه عینک آفتابی می زنم اینه که از چشمهام محافظت کنم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از خود راضی از خود متشکر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

to be doing something یعنی کاری را انجام دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

وادار کردن ملزم کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فشاری که از طرف افراد هم سن و سال یا گروههای اجتماعی به افراد وارد می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ملاقات و جلسات حضوری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

به خاطر آوردن یک رویداد یا خاطره در ذهن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دست رد به سینه کسی زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مترادف usually است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مترادف Usually است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

درمورد لباس/ دِمُده و غیر جذاب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در مورد لباس/شلخته و نامرتب مخالف neat and tidy

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در مورد لباس/ ساده و شیک و رسمی مثل لباسهای مناسب برای محافل رسمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در مورد طرز پوشش یک فرد به معنای مد و شیک می باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به یاد آوردن خاطره، تصاویر ذهنی و . . . متردف Reawaken Evoke

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پرمویی ناشی از اختلالات هورمونی که در زنان و مردان رخ می دهد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

با گذشت ( واژه رسمی ) مترادف forgiving است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

با گذشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

منتسب به

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام دیگر پره آلبومین که یکی از پروتئین های اصلی پلاسما است. پروتئینی که به هورمون تیروکسین متصل شده و بخش کوچکی از این پروتئین را در پلاسما حمل می کن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 - ناخوشایند 2 - بد خلق و بد عنق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کار بلد خبره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربلد خبره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پُست زمینی یا دریایی. مخالف پست هوایی یا airmail

پیشنهاد
١

او یک شبه معروف شد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در لهجه آمریکایی به مشاغلی گفته می شود که توسط یک خانواده و یا یک زوج اداره می شود. لطفا لایک فراموش نشود. ممنون

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

صادق و منصف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تغییر رویه دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای کسی قابل درک نیست. مثلاْ وقتی میگوییم: Something is beyond me یعنی آن چیز آنقدر برایم دشوار است که قابل درک نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

برایم قابل درک نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تر و تمیز و حرفه ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اگر فعل باشد به معنی فلک کردن یا باچوب زدن کسی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کاسه ای زیر نیم کاست است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

اشتیاق و نیروی درونی قوی Ali returned to boxing with a new fire in his belly

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دچار مشکل شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کار سختی را پیش رو داشتن

پیشنهاد
٠

فراتر از حد تصور کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دور تمرینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

بعید و غیرقابل باور

پیشنهاد
٠

واین شما را به کجا رساند؟ چه تجربه ای کسب کردی؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اونور آب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قاطعانه اقدام کردن قاطعانه مخالفت کردن When she started borrowing my clothes without asking, I had to put my foot down The boss put her foot down ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اگر فعل باشد به معنای هجی کردن است. اگر اسم باشد دارای دو معنی است: 1 - طلسم و جادو. 2 - دوره و مدت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بسیار مشهور و تحسین شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فریبکارانه یا غیر قانونی. لطفا لایک فراموش نشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گذشته ساده و یا قسمت سوم فعل Free به معنای آزاد کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

باتون پلیس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

عفو کردن، بخشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در کتاب Passages I take ( something ) in stride یعنی با آرامش ( با موارد دشوار یا ناخوشایند ) بر خورد کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اگر فعل باشد به معنی بیان کردن است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

درون شهری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

نوه ای که جنسیت آن پسر است. یعنی پسر دختر یا پسر پسر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خاله یا عمه پدر یا مادر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شوهر خواهر - برادر زن - برادر شوهر - باجناق - شوهر خواهر شوهر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - مسبب 2 - مجرم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

هجوم تجاوز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگر اسم باشد به این معانی است: 1 - چیپس 2 - تراشه الکترونیکی 3 - تکه خرده های چوب، سنگ و فلز و مانند اینها 4 - لب پریدگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 - کشته یا زخمی در تصادف یا جنگ 2 - قربانی 3 - اورژانس بیمارستان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

منطقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1 - قانون یا مجموعه قوانین 2 - قانون گذاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - شرکت تازه تاسیس و نوپا 2 - راه اندازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گروهی از وسایل نقلیه زمینی یا کشتی ها که با یکدیگر حرکت می کنند و برخی از اوقات به منظور محافظت از یکدیگر در برابر حملات دشمن انجام می گردد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 - دریایی 2 - نزدیک دریا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

توافق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

1 - به کشیده شدن یک رقابت یا انتخابات به دور دوم گفته می شود، چون در دور اول برنده قطعی مشخص نشده است. یک جورایی شبیه playoff است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

ثروتمند و موفق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شناسایی موقعیت دشمن توسط نیروهای نظامی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دودکش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

1 - حساس 2 - شکننده ( مترادف آن fragile است ) . 3 - ظریف. 4 - ملایم ( در مورد مزه، بو و رنگ چیزی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

1 - لیست موضوعات مورد بحث در جلسه ( در جلسات رسمی ) 2 - قصد و نیت ( در مورد افراد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تصاحب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

1 - راهبندان 2 - بن بست ( مثلا در بحث های طولانی زمانی که به خاطر مخالفت های زیاداتفاقی نمی افتد و کارها پیش نمی روند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1 - اگر اسم باشد به معنی محدوده، گستره، دامنه و نظیر آن است. 2 - اگر فعل باشد مثلا در عبارت " to scope something out" ، به معنای فهمیدن و متوجه شدن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بخشی از زندان که مخصوص نگهداری زندانی های اعدامی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

صفت است که دو معنی دارد: 1 - متحول کننده و دگرگون کننده 2 - انقلابی ( در مورد مسائل سیاسی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

سه معنی اصلی دارد: 1 - دینامیت ( اسم ) 2 - در مورد اشخاص یا چیزها: مشکل ساز 3 - با دینامیت خراب و نابود کردن ( فعل )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مقاوم و سرسخت سخت و محکم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

خطیر بسیار مهم و سرنوشت ساز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تنها بی کس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

اتهامات. هم معنی باaccusation می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تکنولوژی است که اطلاعات یا تصاویر دیجیتال را با آنچه کاربر با دستگاه خود در جهان واقعیت می بیند در هم می آمیزد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - عمداً 2 - آرام و بادقت ( در مورد انجام شدن چیزی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

1 - در علم کامپیوتر و فضای مجازی به تصویر شخص یا حیوانی گفته می شود که نشان دهنده شما در صفحه نمایش کامپیوتر است، مثلا در برخی از چت روم ها و یا بازی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اصلی و غیر کپی واقعی اصیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

از دو کلمه یونانی "Xenos" به معنای �بیگانه� و "Phobos" به معنای� ترس� مشتق شده است و به معنای انزجار و هراس از بیگانه است. بیگانه هراسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

1 - اگر اسم باشد به معنای کبودی 2 - اگر صفت باشد به معنای دشوار و ناخوشایند است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

مورد آزار و اذیت قرار گرفته ( به خصوص به خاطر داشتن باورهای مذهبی، سیاسی یا نژادی خاص ) لطفاً لایک فراموش نشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

عجیب و غیر معمول