hirsutism


پشمالویی (به ویژه اگر زیاد باشد)، مویناکی، پرمویی بدن

جمله های نمونه

1. Hirsutism is a less frequent side effect that may be a cosmetic problem in females.
[ترجمه گوگل]هیرسوتیسم یک عارضه جانبی کمتر شایع است که ممکن است یک مشکل زیبایی در زنان باشد
[ترجمه ترگمان]hirsutism یک اثر جانبی کم تر است که ممکن است یک مشکل آرایشی در ماده ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hirsutism is frequently a result of PCOS.
[ترجمه گوگل]هیرسوتیسم اغلب نتیجه PCOS است
[ترجمه ترگمان]hirsutism اغلب نتیجه PCOS می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dealing with hirsutism and PCOS can be emotionally difficult.
[ترجمه گوگل]مقابله با هیرسوتیسم و ​​PCOS می تواند از نظر عاطفی دشوار باشد
[ترجمه ترگمان]رسیدگی به پرمویی و PCOS می تواند از لحاظ احساسی دشوار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is a common cause of hirsutism and is frequently associated with irregular or absent ovulation and infertility.
[ترجمه گوگل]این یک علت شایع هیرسوتیسم است و اغلب با تخمک گذاری نامنظم یا غایب و ناباروری همراه است
[ترجمه ترگمان]آن یک دلیل مشترک پرمویی است و اغلب مرتبط با تخمک گذاری و ناباروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hirsutism is a common disorder that can usually be successfully treated with hormonal medication.
[ترجمه گوگل]هیرسوتیسم یک اختلال شایع است که معمولاً با داروهای هورمونی قابل درمان است
[ترجمه ترگمان]hirsutism یک اختلال رایج است که معمولا می تواند با داروهای هورمونی درمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ongoing high levels of androgens may result in hirsutism, acne, lack of menstruation, anovulation (lack of ovulation), and in extreme cases, virilization.
[ترجمه گوگل]سطوح بالای مداوم آندروژن ها ممکن است منجر به هیرسوتیسم، آکنه، عدم قاعدگی، عدم تخمک گذاری (عدم تخمک گذاری) و در موارد شدید، ویریل شدن شود
[ترجمه ترگمان]سطح بالایی از androgens ممکن است به پرمویی، آکنه، فقدان قاعدگی، anovulation (عدم تخمک گذاری)و در موارد شدید، virilization منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Symptoms vary But often include hirsutism, acne, and obesity.
[ترجمه گوگل]علائم متفاوت است اما اغلب شامل هیرسوتیسم، آکنه و چاقی است
[ترجمه ترگمان]علائم تغییر می کنند اما اغلب شامل پرمویی، آکنه، و چاقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you are diagnosed with hirsutism or PCOS, your goals and concerns can be addressed in a relatively short period of time, and treatment is often successful.
[ترجمه گوگل]اگر هیرسوتیسم یا سندرم تخمدان پلی کیستیک در شما تشخیص داده شود، اهداف و نگرانی های شما را می توان در مدت زمان نسبتا کوتاهی برطرف کرد و درمان اغلب موفقیت آمیز است
[ترجمه ترگمان]اگر شما با پرمویی و PCOS تشخیص داده شد، اهداف و نگرانی های شما را می توان در مدت زمان نسبتا کوتاهی در نظر گرفت، و درمان اغلب موفقیت آمیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unlike acne and hirsutism, medical management of hair loss is much more difficult.
[ترجمه گوگل]بر خلاف آکنه و هیرسوتیسم، مدیریت پزشکی ریزش مو بسیار دشوارتر است
[ترجمه ترگمان]بر خلاف آکنه و پرمویی، مدیریت پزشکی از دست دادن مو بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both hirsutism and PCOS are easier to treat when diagnosed at a young age.
[ترجمه گوگل]هیرسوتیسم و ​​سندرم تخمدان پلی کیستیک هر دو زمانی که در سنین جوانی تشخیص داده شوند، راحت تر درمان می شوند
[ترجمه ترگمان]هر دو پرمویی و PCOS تشخیص داده شدند که وقتی در سنین پایین تشخیص داده شده اند درمان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My herb pills (got in Belgium) for my infertility, virilization, acne, hirsutism, etc problems has almost run out.
[ترجمه گوگل]قرص های گیاهی من (در بلژیک) برای مشکلات ناباروری، ویریلیزاسیون، آکنه، هیرسوتیسم و ​​غیره من تقریبا تمام شده است
[ترجمه ترگمان]قرص های گیاهی من (در بلژیک)برای ناباروری، virilization، آکنه، پرمویی، و غیره تقریبا از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The team decided to study the effects of spearmint on hirsutism because of previous reports that extracts of the spearmint plant could reduce libido in men.
[ترجمه گوگل]به دلیل گزارش‌های قبلی مبنی بر اینکه عصاره گیاه نعناع می‌تواند میل جنسی را در مردان کاهش دهد، تیم تصمیم به مطالعه اثرات نعناع بر هیرسوتیسم گرفت
[ترجمه ترگمان]این تیم تصمیم گرفت تا اثرات of بر پرمویی را به دلیل گزارش هایی که قبلا از گیاه spearmint جذب کرده بودند، مطالعه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "We now need to do further studies to test the reliability of this finding, and to see the extent to which the reduced androgens do help women with mild hirsutism, " says Professor Tamer.
[ترجمه گوگل]پروفسور تامر می‌گوید: «اکنون باید مطالعات بیشتری انجام دهیم تا قابلیت اطمینان این یافته را آزمایش کنیم و ببینیم کاهش آندروژن‌ها تا چه حد به زنان مبتلا به هیرسوتیسم خفیف کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]پروفسور Tamer می گوید: \" ما اکنون باید مطالعات بیشتری را برای آزمایش قابلیت اطمینان این یافته انجام دهیم و تا حدی را ببینیم که در آن androgens های کاهش یافته به زنان با پرمویی ملایم کمک می کنند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although a number of treatments are effective in arresting androgenic alopecia, they are not FDA approved for use in women with alopecia, nor in hirsutism.
[ترجمه گوگل]اگرچه تعدادی از درمان ها در مهار آلوپسی آندروژنیک موثر هستند، اما FDA برای استفاده در زنان مبتلا به آلوپسی و هیرسوتیسم مورد تایید نیستند
[ترجمه ترگمان]اگرچه تعدادی از درمان ها در دستگیری androgenic alopecia موثر هستند، اما FDA برای استفاده در زنان با alopecia، و نه در پرمویی، تایید نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excessive hairiness (disease)

پیشنهاد کاربران

هیرسوتیسم ( پرمویی ) hirsutism
هیرسوتیسم عبارت است از رشد بیش از حد موها در صورت و بدن زنان . این حالت معمولاً به تدریج و در طی زمانی طولانی رخ میدهد.
موها ضخیم و تیره میشوند و طبق الگویی که در مردان دیده میشود رشد میکنند ( ریش ، سبیل ، موی روی قفسه سینه )
[پزشکی] پرمویی: وجود موهای زبروخشن بر روی صورت و سایر اندام ها
پرمویی ناشی از اختلالات هورمونی که در زنان و مردان رخ می دهد.
hirsutism ( علوم سلامت )
واژه مصوب: مردمویی
تعریف: رشد بیش از حد مو بر روی صورت یا بدن زن

بپرس