تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

innocuous lie دروغ مصلحت آمیز innocuous lies that are told in order to be tactful or polite

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to look carefully or with difficulty با دقت یا با سختی نگاه کردن *** لطفاً دقت کنید که این معنی دزدکی نگاه کردن نمیدهد. she peered through the wind ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

go smoothly همه چیز خوب پیش رفتن، همه چی خوب بودن to happen without any problems or difficulties: Everything was going smoothly until Darren arrived.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آقای مهدی خسروی معادل فارسی خوبی براش گفته و من هم سعی میکنم تکمیلش کنم. البته مثل همیشه که گفتم هر کلمه ای در جمله معنای متفاوتی داره. اسم: آبشار، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

زیرکانه، هوشمندانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درگیری مسلحانه نبرد مسلحانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بی احساس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مستحق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

شاگرد اول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تب خال ( در بعضی متون سرخک هم معنی می دهد. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

عرق کرده CLAMMY HAND

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

زلزله شناس زمین شناس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

1 - جدا افتاده، منزوی، تنها 2 - ( شخصیت و رفتار ) تنگ نظر، کوته فکرانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آدم شوربخت شانس تو زندگی کسی به اتمام رسیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

. If you say that something worked like a charm, you mean that it was very effective or successful ( واقعا ) جادو می کنه خیلی خوب/عالی جواب دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تکان دادن کسی ( بیشتر بچه ها ) تا خوابشان برود *** برای مثال وقتی بچه ای داخل گهواره است و با تکان دادن گهواره خوابش میبرد *** I guess the train rock ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

a deep narrow valley with steep sides SYN gorge مسیل دره تنگ و عمیق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

فیلم مثال: This action flick is filled with high - quality special effects

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

( تحت ) سرپرستی ( زیر نظر ) مربی‎گری، آموزش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

to get public attention نظر عموم را به خود جلب کردن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - . Sharon has, as a rock and rol ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی رحمی سنگدلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

1 - گلوگاه، دره تنگ، تنگ دره 2 - پرخوری ( کردن ) 3 - شکمی از عذا درآوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

خاتمه دادن، به هم زدن ( رابطه بین دو نفر ) جر و بحث، مشاجره کردن ( با شدت بالا که اغلب باعث خاتمه یا پایان رابطه بین دو شخص میشود )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

to say or do something that other people agree with or have sympathy with ( اصطلاحا گفتن یا انجام چیزی که سبب برانگیختن احساسات شود ) مثال: . Basic ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هدف متحرک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

استرداد یا بازگشت مجرمین از کشوری دیگر به کشور مبدأ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شهوت پرست هوس ران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حروف ربطی ( گرامر )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

فرضی ساختگی مثال: During the interview, he asked me this hypothetical question: What would you ?change about our company if you were in charge

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

( طول ) دوره ( ریاست جمهوری، . . . . ) *** به جمله های نمونه داده شده در بالا توجه کنید.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک اصطلاح است که بیشتر مواقعی بکار می رود که شخصی کاری خطا و نادرست انجام داده و باعث عصبانیت دیگری شده. I'm a goner = کارم تمومه، دیگه فاتحم خوندست.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

informal an acceptable or feasible idea, proposal, etc قبول کردن پیشنهاد، نظر، طرح، . . . مثال: ?Is it a goer = به نظرت ردیفه ( اوکیه ) ؟ *** در مور ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

از رده خارج داغون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

هیولا ( شکل ) بدشکل، بدقواره، هیولا مانند ( در مورد ساختمان )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کلاه گیس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٢٤

Feminine hygiene = نوار بهداشتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

incompatible with = مغایر با

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

چرندیات if a joke is in “bad taste”, it is offensive to someone برای مثال: concoction of bad taste = معجونی ( یا ترکیبی ) از چرندیات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آئین شام یا همان سوگند در مراسم مذهبی مسیحی ها مثال: . I love the Sabbath, the sacrament, and what they mean من روز سبت را دوست دارم، آئین شام را و م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

عمل وحشیانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

action wing گروه عملیاتی ***بیشتر در مورد گروه های تروریست بکار می رود***

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تحریک آمیز محرک لذت آور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ناهار *** بیشتر در مورد صرف ناهار در مراسم رسمی برای مثال مراسم ختم و عروسی***

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

لنگ لنگان، لنگیدن ( در حالت اسم ) لنگ لنگان راه رفتن، به سختی راه رفتن مانع شدن ( برای مثال مانع موفقیت، رسیدن به هدف، رشد اقتصادی، . . . شدن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از ترس، سرما و . . . به خود لرزیدن to shake because you are very frightened or find something very funny, or to feel or show great fear مثال: . Every ...

پیشنهاد
٠

هوش یا زیبایی in intelligence or beauty مثال: . He's somewhat lacking in the brain department انگاری مغزشو خر خورده.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اعتصاب مثال: . DUE TO INDUSTRIAL ACTION THIS TOILET WILL BE CLOSED ALL DAY ON MONDAY . PLEASE DO ALL YOU CAN TODAY

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

آنتن دادن، داشتن ***پوشش شبکه تلفن موجود نبودن*** . There wasn’t any coverage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدبو ترین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

فقیر ترین