extradition


معنی: استرداد محرمین بدولت متبوعه، اصل استرداد مجرمین
معانی دیگر: استرداد مجرم (از یک کشور یا حوزه ی قضایی به کشور یا حوزه ی قضایی دیگر)، بزهکار دهی، بزهکارستانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the legal transfer of a fugitive from one state or jurisdiction to another where he or she is to be tried or imprisoned.

- After his extradition from abroad, he was tried and convicted as a war criminal.
[ترجمه گوگل] وی پس از استرداد از خارج از کشور به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه و محکوم شد
[ترجمه ترگمان] پس از استرداد وی از خارج، او محاکمه شد و به عنوان یک مجرم جنگی محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an extradition treaty between two countries
قرارداد استرداد تبهکار میان دو کشور

2. It won't be easy for them to escape extradition.
[ترجمه مظفری] فرار از استرداد برای آنها آسان نخواهد بود
|
[ترجمه گوگل]فرار از استرداد برای آنها آسان نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]فرار از استرداد آن ها آسان نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is fighting extradition to Hong Kong to face trial on fraud charges.
[ترجمه گوگل]او با استرداد به هنگ کنگ مبارزه می کند تا به اتهام کلاهبرداری محاکمه شود
[ترجمه ترگمان]او در حال مبارزه با استرداد مجرمین به هنگ کنگ است تا با اتهامات مربوط به کلاهبرداری محاکمه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The smuggler is in prison tonight, awaiting extradition to Britain.
[ترجمه گوگل]این قاچاقچی امشب در زندان است و در انتظار استرداد به بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]قاچاقچی، امشب در زندان است و در انتظار استرداد به بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new government will seek the extradition of the suspected terrorists.
[ترجمه گوگل]دولت جدید به دنبال استرداد تروریست های مظنون خواهد بود
[ترجمه ترگمان]دولت جدید به دنبال استرداد تروریست های مظنون خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There were no plans to reopen extradition proceedings against him.
[ترجمه گوگل]هیچ برنامه ای برای بازگشایی روند استرداد علیه او وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ برنامه ای برای بازگشایی پرونده استرداد وی علیه وی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A judge ordered her extradition to Britain.
[ترجمه گوگل]یک قاضی دستور استرداد او به بریتانیا را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی دستور استرداد وی به بریتانیا را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is no extradition agreement between the two countries.
[ترجمه گوگل]هیچ توافقی برای استرداد بین دو کشور وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ توافقنامه استرداد مجرمین بین دو کشور وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They have applied for his extradition to Ireland.
[ترجمه گوگل]آنها برای استرداد او به ایرلند درخواست داده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای استرداد وی به ایرلند درخواست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His lawyer announced that he will fight extradition.
[ترجمه گوگل]وکیل وی اعلام کرد که با استرداد مبارزه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]وکیل او اعلام کرد که با استرداد وی مبارزه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His legal responsibilities for issues such as extradition have also brought him into contact with senior legal and political figures in Ireland.
[ترجمه گوگل]مسئولیت های قانونی او برای مسائلی مانند استرداد او را با شخصیت های ارشد حقوقی و سیاسی در ایرلند نیز در تماس قرار داده است
[ترجمه ترگمان]مسئولیت های قانونی او برای مسائلی مانند استرداد وی، وی را به ارتباط با چهره های ارشد قانونی و سیاسی در ایرلند تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This extradition is a victory for all who believe in the rule of law.
[ترجمه گوگل]این استرداد یک پیروزی برای همه کسانی است که به حاکمیت قانون معتقدند
[ترجمه ترگمان]این استرداد یک پیروزی برای همه کسانی است که به قانون قانون اعتقاد دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Perhaps there ought to be an intelligence extradition agreement that all defectors are immediately put on the first aircraft back home.
[ترجمه گوگل]شاید باید یک توافقنامه استرداد اطلاعاتی وجود داشته باشد که همه فراریان فوراً در اولین هواپیما به خانه سوار شوند
[ترجمه ترگمان]شاید باید یک توافقنامه استرداد اطلاعاتی وجود داشته باشد مبنی بر اینکه تمامی فراریان بلافاصله در اولین هواپیما به خانه بازگردانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And, apart from extradition, States were unwilling for the most part to contemplate co-operation in criminal prosecutions.
[ترجمه گوگل]و جدای از استرداد، کشورها در اکثر موارد حاضر به فکر همکاری در تعقیب کیفری نبودند
[ترجمه ترگمان]و جدای از استرداد، دولت ها مایل به مشارکت بیشتر در مورد هم کاری در دادگاه های کیفری نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استرداد محرمین بدولت متبوعه (اسم)
extradition

اصل استرداد مجرمین (اسم)
extradition

انگلیسی به انگلیسی

• handing over to another nation or judicial authority (i.e. a fugitive, criminal, etc.)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : extradite
✅️ اسم ( noun ) : extradition
✅️ صفت ( adjective ) : extraditable
✅️ قید ( adverb ) : _
Noun :
تسلیم کردن - تحویل دادن - پس دادن - برگرداندن. . . مجرم
اقدام ( دیپورت یا تسلیم کردن مجرمین مقیم کشور بیگانه را به کشور اصلیشان )
deportation
handover of a person accused or convicted of a crime
استرداد یا بازگشت مجرمین از کشوری دیگر به کشور مبدأ

بپرس