پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
به نقل از هزاره: [نقشه، نقاشی و غیره] به اندازه ی طبیعی، در مقیاس طبیعی ( محاوره ) کامل، تمام عیار
به نقل از MERRIAM - WEBSTER : : to affect or influence a decision —usually used in negative statements مثال: . Personal feelings had no bearing on o ...
exceed the limits of what is reasonable or acceptable زیاده روی کردن از حد و مرزهای پذیرفته شده فراتر رفتن
به نقل از هزاره: بگیرش! برو! بزنش! ولش نکن! معطلش نکن!
فوق العاده
به نقل از هزاره: آشکارا مسلماً معلوم است که روشن است که بدیهی است که واضح است که
به نقل از هزاره: 1. با دست، دستی 2. به دستِ کسی
به نقل از هزاره: [مدارک، چیزها و غیره] بازرسی کردن، وارسی کردن، کنترل کردن، بازدید کردن؛ [ماشین آلات و غیره] امتحان کردن، معاینه کردن، بازدید کردن، ...
به نقل از هزاره: بازرسی وارسی بازدید کنترل معاینه امتحان سرکشی ( به )
به نقل از هزاره: به هوش آمدن حال کسی جا آمدن جان گرفتن دوباره جانی گرفتن از نو زنده شدن
به نقل از هزاره: به هوش آوردن زندگی بخشیدن به جان دادن به زندگی دوباره ای بخشیدن به
توقفگاه توقف کوتاه
به نقل از هزاره: در آستانه ی در شُرُفِ
به نقل از هزاره: 1. به طور مؤثری، به طرز کارایی، به طور ثمربخشی 2. در واقع، عملاً، در حقیقت
به نقل از هزاره: شهر بازاردار بازارشهر
به نقل از لانگمن: used when you want to emphasize that something is true about almost all of a group of people or things مثال: The vast majority of ...
به نقل از هزاره: شخصاً به شخصه
به نقل از هزاره: اساساً از بنیاد علی الاصول
به نقل از هزاره: [شخص] قشنگ، خوشگل برازنده خوش تیپ
به نقل از هزاره: 1. تمام راه، تمام مسافت؛ تمام مدت، تمام وقت، یکریز 2. کاملاً، تماماً
به نقل از آکسفورد: be permanent or widely accepted مثال: "the internet is here to stay" به شکل گسترده ای پذیرفته شدن قبول عام یافتن به نقل از هزاره ...
ماشین های توزیع شیر به نقل از هزاره: ( در بریتانیا ) وانتِ شیر
به نقل از آکسفورد: ( be openly at variance with ( what is usual or expected مثال: "a need to fly in the face of convention" به نقل از هزاره: 1. [قان ...
hot rod به نقل از هزاره: ( در آمریکا، عامیانه ) ماشینِ تقویت شده
به نقل از هزاره: ( در آمریکا، عامیانه ) ماشینِ تقویت شده
به نقل از هزاره: بی اغراق حداقل چیزی که می شود ( درباره اش ) گفت
به نقل از هزاره: به این معنی که از این حیث که به نقل از آکسفورد: for the reason that مثال: "I was fortunate in that I had friends"
به نقل از:https://hinative. com It's that simple" indicates that whatever you were shown or told how to do is not very complicated or difficult" به ...
هنگام ویرایش، بارها با عبارت the state - of - the - art و ترجمهٔ نادرست آن ( وضعیت هنر ) روبه رو شده ام. این اصطلاح را زمانی به کار می برند که بخواهن ...
هنگام ویرایش، بارها با عبارت the state - of - the - art و ترجمهٔ نادرست آن ( وضعیت هنر ) روبه رو شده ام. این اصطلاح را زمانی به کار می برند که بخواهن ...
به نقل از ویکیپدیا: The state of the art refers to the highest level of general development, as of a device, technique, or scientific field achieved ...
1 —used to make a statement more forcefulI:that was one hell of a good fight 2 : very good: She's a hell of a player 3. very bad or difficult" We've ...
به نقل از هزاره: حداکثر کوشش خود را برای . . . کردن نهایت سعی خود را کردن که. . . خود را به آب و آتش زدن که
When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; often you make it work so hard that it breaks down or wears out. He has w ...
به نقل از هزاره: [دستگاه و غیره] کار کردن با
به نقل از هزاره: غیرقابل توضیح توضیح ناپذیر تبیین ناپذیر غیرقابل تبیین توجیه ناپذیر پیچیده بغرنج غیرقابل فهم
به نقل از هزاره: در اصل اساساً به ذات خود
به نقل از هزاره: 1. جن گیری، عزایم خوانی، استعازه، زارگیری 2. عزایم، دعا، تعویذ
به نقل از آکسفورد: done at the last possible moment, typically in desperation مثال: "Wilson levelled with a last - gasp try" لحظه آخری آخرین لحظه آخر ...
NAIL IT means "Achieve an Excellent Result". The term NAIL IT is used when something has been done perfectly. NAIL IT is "typically seen written in ...
به نقل از www. macmillandictionary. com : used for expressing disappointment that something has failed, has been lost, or has been destroyed مثال: . ...
به نقل از هزاره: با داد و هوار بیرون رفتن با قهر و غضب خارج شدن مثل تیر از تفنگ دررفتن
به نقل از The Free Dictionary: To leave angrily مثال ها: . When mom realized we weren't listening to her story, she stormed off . Don't just storm ...
به نقل از هزاره: ( تلویزیون ) متن رسان
به نقل از The Free Dictionary: To fail; to be ruined or destroyed; to be squandered or wastefully discarded مثال ها: . My father's company is now go ...
به نقل از Merriam - Webster. com Dictionary to change as conditions change به روز بودن به روز ماندن
به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به
به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به
به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به
به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به