پیشنهادهای غزال سرخ (١,٣٥٦)
To push something to its limits means to test it as far as it will go When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; of ...
دلمشغولی اشتغال ذهنی مشغولیت
Abby or Abbie is generally a nickname for the feminine given name Abigail, but can also be a given name in its own right [اسم زنانه] اَبی
به نقل از هزاره: 1. الهام 2. منبع الهام، الهامبخش 3. ( محاوره ) فکر خوب، فکر بکر 4. ( مذهب ) وحی 5. دم، شهیق
From Wikipedia, the free encyclopedia. Potts ( and Pott ) is a surname of English origin. The word potts refers to circular . hollows in the ground ...
[اسم خاص مردانه] تیموتی
به نقل از هزاره: به طور وسوسه انگیزی آنچنان . . . که آدم را وسوسه می کند به طور اغواگری
به نقل از هزاره: وسوسه انگیز اغواگر ترغیب کننده جذاب
به نقل از هزاره: 1. جسمانی، جسمی؛ نفسانی 2. شهوانی، شهوت انگیز 3. [شخص] لذت جو؛ شهوی، شهوتران، شهوت پرست 4. لذت بخش
به نقل از هزاره: 1. ابداً، به هیچ وجه، به هیچ روی 2. ( در پاسخ تشکر ) قابل نبود، چیزی نیست، قابلی نداشت، خواهش می کنم
به نقل از هزاره: نه چندان
به نقل از هزاره: و هرچیزِ دیگر
به نقل از هزاره: با وجودِ با همه ی هر یک از
به نقل از هزاره: 1. از همه جهت، از هر جهت 2. برای همه کس، برای همه
به نقل از هزاره: به پایان رسیده به انتها رسیده در شرف نابودی
به نقل از هزاره: روی هم رفته، بر روی هم
به نقل از هزاره: هرچه بهتر
به نقل از هزاره: 1. تقریباً 2. به جز
به نقل از هزاره: 1. خسته، کوفته 2. درمجموع، روی هم رفته
به نقل از هزاره: بیشتر از، بیش از
به نقل از هزاره: سرهم، یکپارچه
به نقل از هزاره: ( محاوره ) هشیار، بهوش، با حواسِ جمع
به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان
به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان
به نقل از هزاره: اختیار مسئولیت تملک
به نقل از Longman Dictionary of Contemporary English: to have or include something as a permanent part مثال: Is your car fitted with an alarm داشتن ...
به نقل از هزاره [ساختمان] متروک [دستگاه] ازکارافتاده
به نقل از هزاره: 1. تمثیلی 2. ( ریاضی ) سهمی شکل، سهمی وار
ساختمان بلندمرتبه
پنل های خورشیدی صفحات خورشیدی سیستم های خورشیدی
به نقل از هزاره: 1. از درون مفجر شدن، ( در خود ) منفجر شدن، ( به درون ) ترکیدن، به درون متلاشی شدن، [تشکیلات، نظام و غیره] فرو ریختن، متلاشی شدن 2. [ ...
به نقل از هزاره: نفت خام نفت
به نقل از هزاره: 1. [ارقام، اعداد] بالغ شدن بر، سر زدن به، رسیدن به 2. برابر بودن با، هم ارز بودن با، همسنگ ِ . . . . بودن
اشتراک گذاری خودرو
خودروی اشتراکی
به نقل از https://www. tudelft. nl Urban fabric refers to the physical urban environment ( elements, materials, form, scales, density and networks ) ...
صنعت خودروسازی صنعت اتومبیل سازی صنعت خودرو
به نقل از هزاره: لعنت بر کسی
به نقل از هزاره: لعنت بر چیزی
به نقل از هزاره: به. . . مبتلا بودن دچارِ . . . بودن از. . . رنج بردن گرفتارِ . . . بودن
به نقل از هزاره: به. . . مبتلا بودن دچارِ . . . بودن از. . . رنج بردن گرفتارِ . . . بودن
باتری های یون لیتیم
تریلیون هزار میلیارد
از رده خارج منسوخ منقضی
فراز و فرود افت و خیز ظهور و سقوط برآمد و فروکش اوج و حضیض فراز و نشیب
فناوری های تحول آفرین
به نقل از هزاره: 1. محصول، تولید، حاصل؛ بازده، میزان تولید 2. ( برق، کامپیوتر و غیره ) خروجی، برون داد
یک شبه ناگهانی
به نقل از thefreedictionary: Through and through; thoroughly; in every manner or respect مثال : !The fellow is stubborn to the backbone; he won't ev ...
به نقل از هزاره: 1. ( کالبدشناسی ) ستون فقرات، تیره ی پشت؛ ( مجازی ) ستون ( فقرات ) ، استخوان بندی، مایه ی استواری 2. ( مجازی ) بنیه، توان، استواری، ...