پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
در برهه ای در مقطعی یک دوره ای [به معنای یک زمانی] یک زمانی زمانی [به معنای یک زمانی] یک وقتی، [به معنای یک زمانی] یک موقعی،
به نقل از هزاره: 1. آسان، راحت، ساده، سهل، بی دردسر 2. [غذا، دکوراسیون، لباس و غیره] ساده، بی تکلف، بی پیرایه 3. [ابزار، ماده و غیره] ساده 4. [شکل، ...
به نقل از: Dictionary of Business Terms system of electing a percentage of the board of directors of a public corporation, usually one third, each y ...
می توان پرسید پرسیدنی است که باید پرسید مسئله این است که پرسش اینجاست که
راهبری شرکتی این اصطلاح در متون تخصصی فارسی کاملاً جاافتاده است. برای مثال، می توان به صفحه ای مراجعه کرد که در نورمگز وجود دارد و انبوهی مقاله را د ...
عضو کمیته ای بودن در کمیسیونی شرکت داشتن _________به نقل از هزاره
کمیته ی پارلمانی ______به نقل از هزاره
به نقل از هزاره: به عنوان عضو کیمته به عنوان یک عضو کمیسیون
به نقل از هزاره: کمیسیون تحقیق
کارگروه به نقل از هزاره: کمیته، هیئت، کمیسیون
به نقل از هزاره: هم. . . هم. . . نه تنها . . . بلکه. . .
A chance. An opportunity مثال: . They deserve the opportunity to prove themselves. Give them a fair shot شانس فرصت موقعیت بخت امکان
به نقل از کمبریج: to stop someone developing or doing as well as they should مثال: . She felt that having children would hold her back جلوی پیشرفت ...
پررشد به سرعت در حال رشد سریعاً در حال رشد با رشدِ بالا
دبیر تحریریه به نقل از ویکیپدیای انگلیسی: A managing editor ( ME ) is a senior member of a publication's management team. Typically, the . managin ...
با این فرض که با فرض این که به فرض این که
به نقل از free dictionary: To give one's talent, skills, or effort to assist in some task, project, endeavor, etc مثال: . The famous actor is lendi ...
به نقل از کمبریج: to suffer the bad effects of a situation مثال: The people who get the short end of the stick are those whose income is just too hi ...
به نقل از هزاره: ( محاوره ) اشتباه فهمیدن بد فهمیدن در اشتباه بودن
1. household servants 2. staff engaged in the provision of food and cleaning services ________به نقل از کالینز دیکشنری خدمتکاران خانه
1. ربع، یک چهارم، چهار یک 2. پانزده دقیقه، ربع ( ساعت ) 3. فصل؛ سه ماه، سه ماهه 4. جهت، سو، سمت 5. منطقه، ناحیه، محله، کوی 6. گروه، جماعت، محفل 7. ( ...
به نقل از هزاره: 1. درواقع، عملاً 2. [قانون] جاری، مُجرا ( فلسفه ) علت و معلول
به نقل از هزاره: [زمین] احیاشده، بازسازی شده
[درباره ی موضوعی] سوال هایی برانگیختن [درباره ی موضوعی] سوال هایی به وجود آوردن [درباره ی موضوعی] به پرسش هایی دامن زدن پرسش برانگیز بودن
به نقل از هزاره: 1. جمع، افزایش، اضافه، الحاق 2. [نام، لقب] دنباله 3. چیزی اضافه شده؛ عضو جدید
ارزشمند کمیاب نادر
آب سالم
مناسب برای زندگی قابل زندگی زندگی کردنی زیستنی به نقل از هزاره: 1. [زندگی] قابل تحمل 2. [خانه] قابل زندگی، قابل سکونت، در خور زندگی؛ [هوا] قابل تحمل ...
خرد جمعی هوش جمعی
مدیریت شهری حکمران شهر
به نقل از هزاره: 1. انگورچینی، فصلِ انگورچینی، موسم شراب اندازی 2. محصولِ انگور، انگوری سال؛ شراب سال، شراب تازه؛ ( صفت گونه ) [انگور، شراب] سال 3. ن ...
به نقل از هزاره: مرگ برای همه یکسان است. مرگ شاه و گدا نمی شناسد.
به نقل از هزاره: ( ریاضی ) مسئله ای را حل کردن، جواب مسئله ای را پیدا کردن
فقرا بینوایان به نقل از میریام وبستر: poor people مثال: . He gave money to the poor
به نقل از هزاره: 1. ناامید، مأیوس، نومید 2. نومیدکننده، مأیوس کننده 3. حاکی از نومیدی، نومیدانه 4. لاعلاج، چاره ناپذیر 5. ( محاوره ) [آشپز، معلم، و ...
حدودِ تقریباً نزدیک به
به نقل از هزاره: خلاصه اینکه. . . ، مخلص کلام اینکه. . . ،
به نقل از هزاره: 1 - به آسانی، آسان، به راحتی، راحت، به سادگی، بدون دردسر، ساده 2 - [رفتار کردن، لباس پوشیدن، و غیره] ساده، بی آلایش، بی تکلف 3 - کام ...
به نقل از هزاره: خلئی را پر کردن فاصله ای را پر کردن
به نقل از هزاره: خلئی را پر کردن فاصله ای را پر کردن
به نقل از هزاره: خلئی را پر کردن فاصله ای را پر کردن
به نقل از هزاره: به طور فزاینده ای به طور روزافزونی بیش از پیش بیشتر و بیشتر
به سرعت در حال رشد
به نقل از هزاره: مسائل پرزحمت، مشکل آفرین، پردردسر
به نقل از هزاره: 1 - [میوه، شیر و غیره] رژیمِ . . . را داشتن، فقط. . . خوردن، با . . . زنده بودن 2 - [پول، حقوق همسر و غیره] متکی به . . . بودن، با . ...
به نقل از هزاره: دست در دست یکدیگر با هم
به نقل از هزاره: مظهرِ، تجلیِ، نمونه ی اعلای، جلوه ای از، آیتی از
ملانوما ( نوع بسیار خطرناکی از سرطان پوست ) به نقل ویکیپدیای فارسی: ملانوما ( به انگلیسی: Melanoma ) به تومور با منشا سلول های ملانین دار گویند. ای ...
خدمات درمانی مراقبت های پزشکی
به نقل از هزاره: صاف و پوست کنده رک و راست