پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
used when you are talking about something that people are familiar with, especially something that is likely to change مثال: This could mean the end ...
a sudden increase in the number of crimes committed in a country or area مثال: "officials blamed the crime wave on economic shortages" افزایش ناگهانی ...
به نقل از فرهنگ پویا: ناآرامی، آشوب، شورش
به نقل از هزاره: 1 - موفق بودن، خوب پیش رفتن 2 - بهبود یافتن، خوب شدن؛ حالِ ( کسی ) خوب بودن، حال ( کسی ) رضایتبخش بودن
to a greater degree, exaggerating the characteristics of the previously named object مثال: "Panic is anxiety on steroids" تا حد زیادی
مشکل اجتماعی مسئله ی اجتماعی
به نقل از فرهنگ پویا: درش را بذار ( =بگذار ) ! در کونت را بذار!
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - تا 2 - نزدیک به، قریبِ
به نقل از فرهنگ پویا: بارها، صد دفعه، به کرات
به نقل از فرهنگ پویا: کار درست راه مطمئن معامله ی خوب
به نقل از فرهنگ پویا: راه درست کار مطمئن معامله ی خوب
پاک کردن ماهی تمیز کردن ماهی درآوردن استخوان های ماهی
میریام وبستر: : to continue doing something : to proceed مثال: . I don't want to go forward without a contract
To be looming or have recently begun مثال: Let's meet soon—once the back - to - school rush is upon us, we won't have any free time فرارسیدن آغاز شدن ...
used for giving your opinion even though other people may not agree به نظر من به اعتقاد من
1 - بمب ساعتی 2 - ( مجازی ) بمب، وضعیت قابل انفجار، وضع بحرانی ______به نقل از فرهنگ پویا 1 - بمب ساعتی 2 - ( مجازی ) خطر واقعی، خطر بزرگ، تهدید جدی ...
به نقل از هزاره: 1 - تبدیل به شهر شدن؛ شهر شدن 2 - شهرنشینی
thinking about and planning for the future : forward - looking آینده نگر، نوگرا، پیشرو، مترقی نوگرایانه، مآل اندیشانه
سطح زمین
از طرف کسی از جانب کسی
به کسی مربوط نبودن
تعدادی از افراد اشخاص معدودی
به نقل از فرهنگ پویا: سرجای اول برگشتن
بخت به تو رو می کند بخت با تو یار می شود شانس می آوری
به نقل از فرهنگ پویا و فرهنگ هزاره: در نظر داشتن
به نقل از فرهنگ پویا: 1. دیوانه وار، شتابزده، سراسیمه 2. از روی استیصال
به نقل از فرهنگ پویا: بی نتیجه بی فایده بیهوده
دوباره روشن کردن باز روشن کردن
به نقل از فرهنگ پویا: بی خبر ناگهان یک دفعه بدون هشدار قبلی
به نقل از فرهنگ پویا: ( به چیزی ) ادامه دادن ( چیزی را ) دنبال کردن پشت ( چیزی را ) گرفتن
به نقل از فرهنگ پویا: ریسک حساب شده
عادت داشتن به آشنا بودن با
ریسک کردن خطر کردن
ظاهراً گویا انگار مثل اینکه
به نقل از کالینز دیکشنری: When you scan a place or group of people, you look at it carefully, usually because you are looking for something or . so ...
به نقل از فرهنگ پویا: 1. با شتاب ( از جایی ) خارج شدن 2. [بیماری] شایع شدن 3. [جنگ] درگرفتن
طغیان کردنِ [رودخانه]
زدن زیر خنده
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - [در و غیره] یک دفعه باز شدن 2 - [تشتک، درپوش و غیره] پریدن
همه ی شرایطِ [مندرج در تقاضانامه ای، درخواستی، کاری و غیره را] داشتن
به نقل از The Free Dictionary: . To be particularly noteworthy, remarkable, interesting, special, or impressive مثال: !Wow, this new car of yours i ...
به نقل از هزاره: 1 - ( عکاسی ) داروی ثبوت 2 - ( محاوره ) کارچاق کن، دلال 3 - ( عامیانه ) ساقی، دلال موادمخدر
به نقل از فرهنگ پویا: 1 - بهت انگیز، حیرت آور، باابهت 2 - ترسناک، مخوف 3 - عالی، محشر، معرکه
به نقل از هزاره: خاطرجمع که، خاطرآسوده که. . .
به نقل از هزاره: 1 - امنیت عبور؛ اجازه ی عبور، حق عبور 2 - جواز عبور، پروانه ی عبور
دزد گاوصندوق
به نقل از هزاره: صحیح و سالم
نگهداری کسی را برعهده ی کس دیگری گذاشتن
به نقل از هزاره: برای نگهداری در جای امن
به نقل از هزاره نگهداری چیزی را بر عهده ی کسی گذاشتن