پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٣٥٦)

بازدید
٢,٧٧١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1. . the expected event is about to happen "this is it—the big sale" 2. . this is enough or the end "this is it, I'm going" 1 - دیگه وقتشه 2 - ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: این قدر تا این اندازه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به نقل از هزاره: تا اینجا تا این حد تا این وقت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از میریام وبستر: at the point when something is about to change to something else سه نمونه و مثال: . She is on the cusp of being a star . on ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

. the last and most exciting or impressive part of a performance or entertainment مثال: the concert closed with a grand finale پایان باشکوه [ِ جشنوا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

آژیتاتور مبلغ گروه های سیاسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تمام است. تمام شد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از هزاره: 1 - دیو، عفریت، جن [در جمع] شیاطین، اجنه 2 - [محاوره] خوره، قهار، زبل 3 - [محاوره] بدجنس، تخم جن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از میریام وبستر: to do or say something that is very shocking and unexpected مثال: She dropped a bomb with her resignation محاوره: همه را غ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به نقل از wiktionary: . We have performed an action successfully مثال: . This key doesn't seem to fit the lock. . . ah, there we go; it's starting ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

سرانجام تصمیم گرفتن تصمیم نهایی گرفتن انتخاب نهایی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از لانگمن: 1 to gradually remove or reduce the amount of something مثال: . His gambling was eating away at their income 2 to make someone fe ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

be beneficial to someone, especially to their health برای کسی خوب بودن به نفع کسی بودن به حال کسی مفید بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بازی ویدئویی ویدئو گیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

به نقل از هزاره: [ساختمان، مراسم و غیره] باعظمتی، باابهت [شخص] پرابهت [ظاهر، منظره و غیره] گیرا، که آدم را تحت تاثیر قرار می دهد [مبلغ، مقدار] چشمگیر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

عاقلانه عقلانی [قید] [مثل عقلانی رفتار کردن] عقلایی [قید] [مثل عقلایی برخورد کردن] خردمندانه منطقی [قید] [مثل منطقی حرف زدن]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

A person that is overweight or higher than normal percetange of fat in the body چاق و چله خیکی خپله خپل کُپل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل هزاره: گورماهی، ماهی ماکرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل کمبریج دیکشنری: An adopted country is one where someone chooses to live although they were not born there: Spain is my adopted . country وط ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به طور رسمی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بیش از هر چیز دیگری بیش از همه چیز بیش از همه فراتر از همه فراتر از هر چیز دیگری ورای هر چیز دیگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

a person elected by a state to be a member of the House of Representatives نماینده مجلس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به نقل هزاره: [شخص] جسور، گستاخ، وقیح [رفتار] گستاخانه، وقیحانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

a claimant to the throne or to the office of ruler مدعی تاج و تخت مدعی سلطنت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

غیرنظامی آدم های عادی افراد عادی افراد معمولی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

“in case it's needed” or “if it's needed” اگر به آن نیازی باشد. . . در مواردی که به آن نیاز باشد. . .

پیشنهاد
٧

. If you wonder what the future holds, you wonder what will happen in the future مثال: . We wondered what the future would hold for our baby son چه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

وداع کردن خداحافظی کردن بدرود گفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بی چاک و دهن دهن لق کسی که دهانش چفت و بست ندارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بی چاک و دهن دهن لق

پیشنهاد
٥

the time around the end of one millennium and the beginning of the next آغاز هزاره ی جدید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

the time around the end of one century/year and the beginning of the next شروع سال جدید آغاز سال جدید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

the time around the end of one century/year and the beginning of the next شروع قرن جدید آغاز قرن جدید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

the time around the end of one century/year and the beginning of the next شروع قرن جدید آغاز قرن جدید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به نقل از هزاره: قهرمانی رشادت دلاوری شجاعت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

به نقل از هزاره: علیرغم تمام مخالفت ها با وجود تمام مشکلات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

آشتی دهنده آشتی جو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

میانجی واسطه آشتی دهنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فلان و بهمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1 - چیزی را گرفتن 2 - کنترل چیزی را به دست گرفتن catch/lay/take/seize hold of

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: 1 - چیزی را گرفتن 2 - کنترل چیزی را به دست گرفتن catch/lay/take/seize hold of

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1 - چیزی را گرفتن 2 - کنترل چیزی را به دست گرفتن catch/lay/take/seize hold of

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

به نقل از هزاره: 1 - چیزی را گرفتن 2 - کنترل چیزی را به دست گرفتن catch/lay/take/seize hold of

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

قابلِ انجام انجام شدنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: همنوع، همجنس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: هم میهن، هموطن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره: همشهری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از Wiktionary: . The country in which a person was born and usually raised, regardless of the present country of residence and citizenship ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: یکدفعه ناگهان بی مقدمه همین طوری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

keep ( a person or place ) under surveillance تحت نظارت داشتن تحت مراقبت داشتن تحت نظر داشتن مثال: he deployed FBI agents to surveil the offices of ...