پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٢٩٢)

بازدید
١,٧١١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ارتباط داشتن با تماس داشتن با رابطه داشتن با در تماس بودن با

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوباره خرید کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

progress towards something better or ascend a series of ranks through hard work ترقی کردن خود را بالا کشیدن پیش رفتن از مدارج ترقی بالا رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

be impossible for someone to forget در ذهن کسی نقش بستن در یادِ کسی ماندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

A product line is a group of related products all marketed under a single brand name that is sold by the same company. Companies sell multiple produc ...

پیشنهاد
٢

مک میلیان: to be intended for a particular purpose . The law was designed to protect victims from nuisances such as noisy neighbours . The cell was ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نظرگیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

used to refer vaguely to other things associated with what has been mentioned "you'll still get paid and everything" و بقیه و غیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

to decide to forget about or ignore someone or something آگاهانه ندیده گرفتن آگاهانه فراموش کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

گور قبر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گورستان گور قبر آرامگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: مطرود رانده شده محروم از محبت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

hit the fan ( third - person singular simple present hits the fan, present participle hitting the fan, simple past and past participle hit the fan ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. ( literal speed ) not able to do as fast as required: “couldn’t shut it down fast enough” ( the thing blew up because I wasn’t fast enough ) , “co ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

withdraw or resign from a position or office "he stood down as leader of the party" استعفا دادن کناره گیری کردن کنار رفتن کنار گذاشته شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دوره ی زمانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اندرو به صورت مخفف در قالب اندی و درو به کار می رود نقل از ویکیپدیای انگلیسی: Andrew is the English form of a given name common in many countries. I ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

به بهای سنگینی آموختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به بهای گزاف آموختن به قیمت گزاف آموختن با مکافات آموختن با تجربه ی سختی آموختن بعد از تجربه ی دشواری آموختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به نقل از هزاره: با زحمت بسیار با بدبختی با تلاش بسیار _______________ با مکافات به بهای گزاف به قیمت گزاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

صاف و پوست کنده رک و صریح صاف و صریح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پول] دریافت کردن به نقل از کالینزدیکشنری: If you have some money coming in, you receive it regularly as your income. She had no money coming in and ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

To garner attention and be the topic of conversation !Sam's sudden resignation really made news today—everyone in the office is talking about it خبر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

[با خبرنگاران] مصاحبه انجام دادن مصاحبه شدن [از سوی خبرنگار]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Be interested in or involved with. For example, She's really into yoga, or Once you retire, it's important to get into some [hobby you've always wa ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

unusual, different, or strange : not what is considered to be normal What happened is nothing out of the ordinary. Her taste . is a bit out of the ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

in a place where real, practical work is done در صحنه ی عمل در صحنه ی واقعیت در میدان عمل "the troops on the ground are cynical"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

lacking up - to - date knowledge or information "he seems out of touch with recent economic thinking" lacking in awareness or sympathy "we have been ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضرب کردن یک اصطلاح ( ترجمه به نظر تحت اللفظی است اما در فارسی هم به همین شکل کاربرد دارد: فلان اصطلاح را ضرب کرد ) رایج کردن یک اصطلاح خلق کردن یک ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

Someone or something that is in the spotlight is getting a great deal of public attention در مرکز توجه عموم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

When you say that you are a lawyer, an electrician, an engineer etc. by training, this means that you received a formal education ( or training ) in ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: نقش کلیدی موقعیت محوری جایگاه مهم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

بحران ها جمعِ crisis

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عامل بحران شدن موجب بحران شدن مایه ی بحران شدن بحران برانگیختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بتل کریک توضیح در ویکیپدیای فارسی: بتل کریک، میشیگان ( به انگلیسی: Battle Creek, Michigan ) یک شهر در ایالات متحده آمریکا با جمعیت ۵۲٬۳۴۷ نفر است که ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

. If you do not have to do something, it is not necessary or required ( به نقل از کالینزدیکشنری ) لزومی ندارد. . . نیازی نیست. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیشدستی [کردن] پیشقدم [شدن] outmanoeuvring a competitor or opponent; at an advantage. "City were on the front foot from the word go"

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از دیکشنری دات کام https://www. dictionary. com Replace try and ( I will try and fix it ) with try to ( I will try to fix it ) . Some grammari ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

To make the call means to make a decision. This is why bosses, presidents, parents, and other leaders are always making the call. They are responsibl ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از میریام وبستر: : becoming worse in condition or less in size, amount, number, etc مثال: . declining His health is on the decline. Sales are ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نقدی پول نقد نقداً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

1. . ( be attributable to ( a particular factor or circumstance "he claimed his problems were down to the media" 2. . ( be left with only ( the spe ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

It can mean "unusual" or "not normal". It can mean "unusual" or "not normal" غیرمعمول خلاف قاعده خارج از چارچوب نابهنجار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

If a situation goes from bad to worse, it becomes even more unpleasant or unsatisfactory حتی از قبل هم ناخوشایندتر شدن حتی از قبل هم بدتر شدن بد بود ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

make by the most important managers از جانب مهم ترین مدیران بودن از جانب بالاترین رده ی سازمان/شرکت/نهاد/ بودن متعلق به بالاترین رده بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی اعتنا به نقل از هزاره: بی عاطفه، بی احساس، بی توجه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

. The person in charge of a news bureau is often called the bureau chief مسئول دفتر خبری رئیس دفتر روزنامه رئیس دفتر خبری مسئول دفتر روزنامه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

A news bureau is an office for gathering or distributing news دفتر خبری دفتر روزنامه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از میریام ـ وبستر all the facts : everything . They failed to tell us the whole story همه ی ماجرا کل ماجرا کل اطلاعات همه چیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

. The Gaelic name was derived from the word "flann, " which means red or ruddy فلانَگن ( اسم اسکاتلندی )