پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٢٩٢)

بازدید
١,٥٩١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

از اساس از بنیان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

A method of judging the flavour of foods by examination of a list of the separate factors into which the flavour can be analysed, the so‐called chara ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

To perform ( something ) in front of a specific audience To perform ( something ) with a specific audience or portion of the audience in mind

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به یک معنی به نوعی به تعبیری به عبارتی از یک جهت،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Buying public = the group of people who are purchasing whatever the businessmen are selling گروه مشتریان گروه خریداران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گروه خدمات به مشتری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

احمقانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ماتریالیسم مادی گرایی پول پرستی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( در ایده یا کار یا مؤفقیتی ) سهم داشتن ( در ایده یا کتر یا مؤفقیتی ) نقش داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: ضعیف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شکست خوردن مؤفق نشدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

راز مگو راز پنهان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خانواده ی متوسط خانواده ی معمولی خانواده ی طبقه ی متوسط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

فولکس قورباغه ای Volkswagen Beetle

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

1 - act in such a way as to have an effect on each other. 2 - communicate or be involved directly. تعامل داشتن سروکار داشتن روابط متقابل داشتن بر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

very modern and using the most recent ideas and methods به نقل از کمبریج فوق پیشرفته آخرین مدل ( برای خودرو ) به روز مدرن ترین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

the tendency of some consumers to continue buying the same brand of goods rather than competing brands

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پرورش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مرگبار بسیار خطرناک very dangerous

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

به نقل از هزاره: رقابت جو، رقابت طلب، اهل رقابت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به نقل از هزاره: 1 - موی دماغ کسی شدن، کسی را مگسی کردن، کفر کسی را درآوردن 2 - تو دل کسی جا گرفتن، جلب توجهِ کسی را کردن، کسی را مجذوب خود کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

رستوران بیرون بر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تلفظ به فارسی: مَریِت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مشخصه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

انگیزه بخشیدن تشویق کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

A question that is very important and/or difficult to answer سؤال بسیار مهم یا دشوار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

با قیمتی مناسب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خوش درخشیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به نقل از هزاره: کلیدی، اصلی، مهم، عمده ( . adj )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: سبک، مُد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

چرخش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

A clothing line is a collection of garments on a theme, or for a particular season. It could be for a limited time, and will . change. It is a subs ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

طی مدتِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

در طولِ در دورانِ درحینِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مد نظر مورد نظر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از فرهنگِ هزاره: نمونه مؤفق مؤفقیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مورد پسند بودن کالینز دیکشنری: Another word for appeal to someone: attract, interest, draw, please, invite جذاب بودن، علاقه داشتن، جلب توجه کردن،

پیشنهاد
١

to show a certain characteristic very clearly به نقل از میریام وبستر ویژگی مشخص و آشکاری داشتن

پیشنهاد
٦

To take something with a "grain of salt" or "pinch of salt" is an English language idiom that means to view something with skepticism or not to inter ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اگه بشه گفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به کلی کلاً من حیث المجموع مجموعاً درمجموع به طور کلی سراپا به تمامی تماماً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

نواده اعقاب ذریه اسلاف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

فرهنگ هزاره: مربوط، مطرح، بجا، مناسب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ترکیب جمعیتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( advertise or promote ( something تبلیغ کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مخاطبان مستمعان شنوندگان بینندگان تماشاگران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بالغ بر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

pay attention توجه کردن، توجه داشتن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

کمبریج: If something you have done pays off, it is successful مؤفق مؤفقیت آمیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

برگرفتن نام از چیزی یا کسی نامگذاری به احترام کسی یا چیزی همنام بودن با کسی یا چیزی