پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٢٩٢)

بازدید
١,٧١٣
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: حسابِ ( چیزی ) نگه داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

جنس زیر قیمت و مشتری جمع کن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Comprehensive جامع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بازتعریف تصویر برند ( نشان تجاری ) بازتعریف نشان تجاری نوسازی نشان تجاری change the corporate image of ( a company or organization )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

نهایتاً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

the table where the most important people sit at a formal meal میز بزرگان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اصل پذیرفته شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

by a strikingly large amount or to a strikingly large extent; greatly به نقل از هزاره به طرز فوق العاده ای به طرز چشمگیری به طور برجسته ای به طرزی شگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

جلوه فروختن خودنمایی کردن پز دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

The price of an item, especially seen as one of a number of pricing options قیمت فروش قیمت مصرف کننده قیمت اصلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنای اصطلاحی: the set of nongenetic traits, qualities, or features that characterize a person or thing مجموعه ویژگی های یک شخص یا چیز شحصیت شاخصه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

requiring care and skill because difficult or awkward پرزحمت، بدقلق، دشوار، سخت، مشکل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاغذ سفید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

همخوان منطبق مطابق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

merriam - webster: to have experience : become sophisticated sometimes : to have sexual experience —used only in perfect tenses هزاره برای have bee ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

If you say that something is the case, you mean that it is true or correct مثال: You'll probably notice her having difficulty swallowing. If this is ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بطری چهارگوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کیلمارناک ( به انگلیسی: Kilmarnock ) یک منطقهٔ مسکونی در اسکاتلند است که در ایرشر شرقی واقع شده است. __به نقل از ویکیپدیای فارسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

به تدریج کم کم grow to become: به تدریج [به چیزی/کسی/موقعیتی] تبدیل شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

find or get something to acquire something, usually a physical object پیدا کردن دسترسی داشتن به دست آوردن دست یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

اجازه داشتن مجاز بودن حق [انجامِ کاری را] داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در حال استفاده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناگهان به وجود آمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

a distillery or place where the distilling process takes place محل تقطیر شراب جایی که تقطیر شراب در آن اتفاق می افتد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ارتفاعات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسکاتلند کوهستانی به نقل از ویکیپدیای فارسی: اسکاتلند کوهستانی ( به گیلیک اسکاتلندی: Gh�idhealtachd ) و ( به انگلیسی: Scottish Highlands ) یک منطقهٔ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

The River Spey ( Scottish Gaelic: Uisge Sp� ) is a river in the northeast of Scotland. It is the ninth longest river in the United Kingdom, as well a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بی دل و جرأت جبون ترس خورده ترسو بزدل بی وجود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

stand still - remain in place; hold still; remain fixed or immobile; "Traffic stood still when the funeral procession passed by" freeze, stop dead - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

. If you say that something is the case, you mean that it is true or correct مثال: You'll probably notice her having difficulty swallowing. If this ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

last or remain popular for a long time زمانی طولانی محبوب بودن محوبیب طولانی مدت داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

آغاز کردنِ آزمایشیِ ( طرحی، برنامه ای، پروژه ای ) test ( a scheme, project, etc. ) before introducing it more widely "one - day workshops for part - ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سیاست قیمت گذاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

a period in which there is a surge of prosperity for a person, place, or industry دوره ی رونق دوره ی شکوفایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

. the corporate giants: the biggest, largest companies مثال: . At the moment we are a small company, but one day we will be a corporate giant like Sh ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از: the free dictionary Give someone guiding information مثال: it's time someone clued us in on what's happening I hope they clue us up soon ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

صفحه ی خورشیدی پنل خورشیدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

کانکس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( در موقعیت دشوار ) به داد کسی رسیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

From Longman Dictionary of Contemporary English feed into something ( phrasal verb ) : to have an effect on something or help to make it happen The ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

greatly desired or envied فوق العاده باب میل مطلوب رشک برانگیز غبطه برانگیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

To put forth effort toward some task or goal. If I invest my time in this project, I want to see some good returns زمانی را به چیزی اختصاص دادن برای ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. a person or thing vital to an enterprise or organization. "nurses are the linchpin of the National Health Service" 2. a pin passed through the ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم خاص تلفظ فرانسوی: دولونه تلفظ آمریکایی: دِلانی تلفظ بریتانیایی: دولونِی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

r&d lab Research and development ( R&D ) lab technicians generally work in a laboratory setting, conducting tests to ensure that products are being t ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

انرژی صرف کردن نیرو گذاشتن توان و نیرو صرف کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

skin tone is basically the color of your skin. There is no such color as white, black, hispanic, so don't just look for white makeup if you are "whit ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

یکدست شده یکسان سازی شده همسان سازی شده استانده یکسان همسان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

the number of people who go into a shop or business during a particular period of time: a high/strong/weak footfall The machines are in good sites wi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از هزاره: دنیا را تماشا کردن سیر آفاق و انفس کردن