پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٣٥٦)

بازدید
٢,٧٦٩
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

طغیان کردنِ [رودخانه]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

زدن زیر خنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از فرهنگ پویا: 1 - [در و غیره] یک دفعه باز شدن 2 - [تشتک، درپوش و غیره] پریدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

همه ی شرایطِ [مندرج در تقاضانامه ای، درخواستی، کاری و غیره را] داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از The Free Dictionary: . To be particularly noteworthy, remarkable, interesting, special, or impressive مثال: !Wow, this new car of yours i ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: 1 - ( عکاسی ) داروی ثبوت 2 - ( محاوره ) کارچاق کن، دلال 3 - ( عامیانه ) ساقی، دلال موادمخدر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-٦٩

به نقل از فرهنگ پویا: 1 - بهت انگیز، حیرت آور، باابهت 2 - ترسناک، مخوف 3 - عالی، محشر، معرکه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: خاطرجمع که، خاطرآسوده که. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: 1 - امنیت عبور؛ اجازه ی عبور، حق عبور 2 - جواز عبور، پروانه ی عبور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دزد گاوصندوق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

به نقل از هزاره: صحیح و سالم

پیشنهاد
١

نگهداری کسی را برعهده ی کس دیگری گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: برای نگهداری در جای امن

پیشنهاد
١

به نقل از هزاره نگهداری چیزی را بر عهده ی کسی گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: جانب احتیاط را رعایت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: امنِ امن حسابی امن کاملاً مطمئن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسلم است که. . . یقیناً

پیشنهاد
٦

می توان با اطمینان فرض کرد که. . . این فرض درستی است که. . . به نقل از هزاره: منطقی است که فرض کنیم. . . معقول است که بپذیریم. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: کار مطمئن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

منطقی است که بگوییم معقول است که بگوییم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: در جای امن پیش آدم مطمئن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تاییدیه

پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: ( محاوره ) به کسی چراغ سبز نشان دادن به کسی اجازه ی کاری را دادن دست کسی را باز گذاشتن

پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: ( محاوره ) به کسی چراغ سبز نشان دادن به کسی اجازه ی کاری را دادن دست کسی را باز گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

( محاوره ) اجازه ی کاری را گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

چراغ سبز اجازه مجوز [به کسی] چراغ سبز [نشان دادن] به نقل از هزاره: اجازه ی کار مجوز ادامه کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

خاطرجمع به نقل از فرهنگ پویا: آسوده آسوده خاطر راحت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به نقل از هزاره: 1 - [قطار، اتوبوس، و غیره] رسیدن، آمدن، وارد شدن؛ توقف کردن 2 - [روز] کوتاه شدن 3 - [هوا] استنشاق کردن، فروبردن 4 - جلب کردن، به خود ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به نقل از هزاره: 1 - مجنون، دیوانه؛ [روان شناسی] شیدا 2 - [محاوره] عاشق سینه چاک، شیفته، کشته و مرده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شیفت شب نوبت شب [کارگر یا کارمندِ] شبکار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

موفقیت به همراه داشتن به نقل از هزاره: قرین موفقیت گشتن توفیق یافتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

املای درست کلمه این است: scenario

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از فرهنگ پویا: 1 - افراط، زیاده روی، مبالغه 2 - افراطی به نقل از هزاره: 1 - ( نظامی ) توانایی کشتار بیش از حد کشتار بیش از حد قتل عام 2 - ( م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

from Oxford Languages: very nearly

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سراغ چیزی رفتن چیزی [تازه] را امتحان کردن

پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: خود را وقف کاری/چیزی کردن خود را به کاری / چیزی مشغول کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از هزاره: خود را وقفِ چیزی/کاری کردن خود را به چیزی/کاری مشغول کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از Merriam - Webster: to make oneself work hard in order to complete something successfully مثال: If you apply yourself, you might be able to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

داستان تمام نشدنی داستان بی پایان داستان پایان ناپذیر داستان بی انتها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

بلافاصله کمی بعد اندکی بعد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

تهدیدکننده ی حیات تهدیدکننده ی زندگی به نقل از فر هنگ پویا: مهلک دارای خطر مرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

در عمل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: [محاوره، به شوخی] فوق العاده است! شق القمر کرده اند!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به نقل از فرهنگ پویا: اوضاع و احوال به طور کلی وضعیت کلی

پیشنهاد
٢

به نقل از فرهنگ پویا: با حرارت از کسی/چیزی حمایت کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از فرهنگ پویا: جلب کردن، کسب کردن، جمع کردن

پیشنهاد
١

به نقل از فرهنگ پویا: کسی را ( از جایی ) اخراج کردن، بیرون کردن

پیشنهاد
٢

به نقل از فرهنگ پویا: چیزی را توی کله ی کسی فرو کردن

پیشنهاد
٤

به نقل از فرهنگ پویا: با انگشتان خود روی میز ضرب گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به نقل از فرهنگ پویا: 1 - طبل، کوس، دهل 2 - دمبک، تنبک، تمبک 3 - صدای ضربات 4 - بشکه 5 - قرقره 6 - غلتک، استوانه، نورد 7 - مخزن لباسشویی 8 - پرده ی گ ...