cosmopolitan

/ˌkɑːzməˈpɑːlətən//ˌkɒzməˈpɒlɪtən/

معنی: بین المللی، وابسته به همه جهان
معانی دیگر: جهانی، جهان شهری، (شخص - غیر محدود به سنت ها و عقاید محلی و ملی) جهان بین، گسترده اندیش، جهان میهن، جهان دیده، دنیا دیده، (گیاه و جانور - گسترده در بیشتر جهان) همه جا زی، هر جا زی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, drawn from, or common to all the world or all the peoples of the world.
متضاد: local
مشابه: metropolitan

- Our university is a cosmopolitan institution.
[ترجمه Nazanin] دانشگاه ما یک موسسه جهانی است
|
[ترجمه گوگل] دانشگاه ما یک موسسه جهانی است
[ترجمه ترگمان] دانشگاه ما یک موسسه بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This cosmopolitan plant species grows in wetlands.
[ترجمه گوگل] این گونه گیاهی جهان وطنی در تالاب ها می روید
[ترجمه ترگمان] این گونه گیاه بین المللی در زمین های مرطوب رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not encumbered by local prejudices or customs; at ease in most areas and countries.
متضاد: provincial
مشابه: sophisticated

- a cosmopolitan traveler
[ترجمه محمد حسن اسایش] یک گردشگر جهانی، یک مسافر بین المللی، یک مسافرجهان گرد
|
[ترجمه گوگل] یک مسافر جهان وطن
[ترجمه ترگمان] یک مسافر بین المللی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: cosmopolitanism (n.)
• : تعریف: one who is not bound by local prejudices and customs and is at ease in most areas and countries; cosmopolite.

جمله های نمونه

1. a cosmopolitan outlook
بینش جهانی

2. london is cosmopolitan
لندن یک شهر بین المللی است.

3. his tastes in food and clothing are very cosmopolitan
سلیقه ی او در غذا و لباس محدود به فرهنگ خاصی نیست.

4. The club has a cosmopolitan atmosphere.
[ترجمه گوگل]این باشگاه فضایی جهانی دارد
[ترجمه ترگمان]این باشگاه فضایی بین المللی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. London has always been a cosmopolitan city.
[ترجمه محمد حسن اسایش] لندن همواره یک شهرباشهرت بین المللی بوده است ( لندن همواره یک شهرمعروف در دنیا بوده است
|
[ترجمه Mohammad Zardosht] لندن همیشه یک شهر چند ملیتی بوده است.
|
[ترجمه گوگل]لندن همیشه یک شهر جهانی بوده است
[ترجمه ترگمان]لندن همیشه یک شهر بین المللی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jamaica is a very cosmopolitan island.
[ترجمه گوگل]جامائیکا یک جزیره بسیار جهانی است
[ترجمه ترگمان]جاماییکا یک جزیره بسیار بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Brigitta has such a cosmopolitan outlook on life.
[ترجمه گوگل]بریگیتا چنین نگرش جهان وطنی به زندگی دارد
[ترجمه ترگمان]بریجیتا یک دیدگاه جهانی در مورد زندگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cosmopolitan chief Marcelle d'Argy Smith stormed out of the historic Oxford Union debating chamber after sitting through 90 minutes of bawdy horseplay.
[ترجمه گوگل]مارسل دآرگی اسمیت، رئیس جهان وطن، پس از 90 دقیقه گذراندن 90 دقیقه اسب‌بازی بداخلاق، از اتاق تاریخی اتحادیه آکسفورد بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]chief د \/ Argy Smith اسمیت پس از نشستن در ۹۰ دقیقه پس از نشستن در ۹۰ دقیقه پس از نشستن به اتاق بحث کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Istanbul is a great cosmopolitan city, situated between East and West.
[ترجمه گوگل]استانبول یک شهر جهانی بزرگ است که بین شرق و غرب واقع شده است
[ترجمه ترگمان]استانبول یک شهر بزرگ بین المللی است که بین شرق و غرب واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the West armies were cosmopolitan and religious animosities relatively insignificant.
[ترجمه گوگل]در غرب ارتش ها جهان وطنی بودند و خصومت های مذهبی نسبتاً ناچیز
[ترجمه ترگمان]در ارتش های غربی، خصومت های مذهبی و مذهبی نسبتا بی اهمیت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cosmopolitan city of Cagliari is only 25 miles away.
[ترجمه گوگل]شهر جهانی کالیاری تنها 25 مایل با شما فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]شهر بین المللی کالیاری تنها ۲۵ مایل از این شهر فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She 's a real cosmopolitan.
[ترجمه گوگل]او یک جهان وطن واقعی است
[ترجمه ترگمان]او یک کشور بین المللی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Acapulco is a cosmopolitan city with a nightlife that puts Rio to shame.
[ترجمه گوگل]آکاپولکو یک شهر جهانی با تفریحات شبانه است که ریو را شرمنده می کند
[ترجمه ترگمان]آکاپولکو یک شهر بین المللی با زندگی شبانه است که ریو را خجالت زده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They lend the place a certain cosmopolitan tone.
[ترجمه گوگل]آنها لحن جهانی خاصی به این مکان می دهند
[ترجمه ترگمان] اونا مکان خاصی رو بهم میدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بین المللی (صفت)
cosmopolitan, international

وابسته به همه جهان (صفت)
cosmopolitan

تخصصی

[عمران و معماری] شهری
[زمین شناسی] همجازی، هرجازی به یک نوع موجود زنده یا یک گونه گویند که در کل جهان توزیع شده و در ایالتهای متنوع جغرافیایی و بوم شناسی وجود دارد. اسم: cosopolite هرجازی.

انگلیسی به انگلیسی

• monthly american magazine for women that is published in several languages and covers topics of general interest (health, fashion, beauty, entertainment, career, etc.)
citizen of the world
worldly; not limited to a specific location or country; not belonging to any one place
cosmopolitan people or things have been influenced by many different countries and cultures.

پیشنهاد کاربران

۱. جهانی ۲. جهان شمول ۳. جهان وطن. جهان وطنی ۴. جهان دیده // وابسته به همه جهان، بین المللی
مثال:
Sydney is also a very cosmopolitan city.
سیدنی همچنین یک شهر بسیار جهانی {و بین المللی} است.
including people from many different countries and cultures
مدرنیته
جذاب برای تمام دنیا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : cosmopolitanize
✅️ اسم ( noun ) : cosmopolitan / cosmopolitanism / cosmopolitanization
✅️ صفت ( adjective ) : cosmopolitan
✅️ قید ( adverb ) : _
بین المللی ، جهانی
🐌🦋
دنیادیده
دوستان توجه کنند که این کلمه معنای کلی تری نسبت به international داره!
international =چندملیتی ( میتونه از دو یا دویست کشور باشه )
cosmopolitan =چند ملیتی ( ولی نه از تعداد کمی کشور )
Full of peaple lfrom different countries and cultures
چند ملیتی، چند فرهنگه
adjective
[more cosmopolitan; most cosmopolitan]
1 : showing an interest in different cultures, ideas, etc
◀️cosmopolitan [=worldly, sophisticated] writers
◀️
Greater cultural diversity has led to a more cosmopolitan attitude among the town's younger generations.
...
[مشاهده متن کامل]

the cosmopolitan taste/sophistication of the store's◀️ customers
2 : having people from many different parts of the world
It's one of the country's more cosmopolitan cities.
◀️the community's cosmopolitan atmosphere
noun
[count] : a person who has lived in and knows about many different parts of the world
◀️a young cosmopolitan
◀️ The United States has a lot of cosmopolitan cities like New york and los Angeles

۷۲ ملت
این کلمه بار معنایی منفی ندارد و به معنی فردی است که هیچ تعصبی به ملیت و دین و زبان خاصی ندارد.
( فرد ) دنیا دیده ( کسی که افراد ومکان های مختلفی را در زندگی اش تجربه کرده است )
جهان میهنی
She is very cosmopolitan in her likes and attitudes
چندملیتی
چندفرهنگی
جهان شهری
به نقل از هزاره:
جهان وطنی
[شخص] جهان وطن
جهانی
شهری که مردمانی از کشورهای مختلف در آن زندگی می کنند
جهان وطن گرا
جهان شمول
کلان شهر
جهان سرزمین ، جهان کشور
Including people from many different countries
جهان وطنی
چند ملیتی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس