above all

/əˈbʌv ɔl//əˈbʌv ɔːl/

از همه مهم تر، مافوق همه، مخصوصا، بالاترازهمه

جمله های نمونه

1. Health and strength is above all gold.
[ترجمه اسرا] سلامتی و قدرت مهم تر از طلاست
|
[ترجمه گوگل]سلامتی و قدرت بالاتر از هر چیزی طلاست
[ترجمه ترگمان]سلامت و قدرت بالاتر از همه طلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Above all, I love Mark Twain.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، من عاشق مارک تواین هستم
[ترجمه ترگمان] بالاتر از همه، من عاشق مارک تواین هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The tall building towered above all the others.
[ترجمه گوگل]ساختمان بلند بالاتر از بقیه بود
[ترجمه ترگمان]ساختمان بلند قد بلندتر از بقیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A faintly comic figure, he fears ridicule above all else.
[ترجمه گوگل]او که شخصیتی کم‌معنا است، بیش از هر چیز از تمسخر می‌ترسد
[ترجمه ترگمان]او با صدایی ضعیف و مضحک از هر چیز دیگر از تمسخر ترس دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Love is, above all, the gift of oneself.
[ترجمه گوگل]عشق بیش از هر چیز هدیه ی خود است
[ترجمه ترگمان]عشق، از همه مهم تر، هدیه شخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was above all a good and tireless writer.
[ترجمه Maryam] او بیش از هر چیز نویسنده ای خوب و خستگی ناپذیر بود.
|
[ترجمه گوگل]او بیش از هر چیز نویسنده ای خوب و خستگی ناپذیر بود
[ترجمه ترگمان]او بیش از یک نویسنده خوب و خستگی ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His pithy advice to young painters was, "Above all, keep your colours fresh. "
[ترجمه گوگل]نصیحت محبت آمیز او به نقاشان جوان این بود: "بیش از همه، رنگ های خود را تازه نگه دارید "
[ترجمه ترگمان]اندرز pithy به نقاشان جوان، \" بالاتر از همه، رنگ های شما را تازه نگاه می دارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I could hardly hear myself speak above all the hubbub in the theatre bar.
[ترجمه گوگل]من به سختی می توانستم صدای خودم را بشنوم که بالاتر از همه هجوم در سالن تئاتر صحبت می کنم
[ترجمه ترگمان]به سختی می توانستم صدای خودم را از میان شلوغی بار بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Above all, fishing requires great patience.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، ماهیگیری به صبر و شکیبایی زیادی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]از همه مهم تر، ماهیگیری به قدری صبر و شکیبایی لازم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Above all, chairs should be comfortable.
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، صندلی ها باید راحت باشند
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه، صندلی ها باید راحت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shakespeare towers above all other Elizabethan dramatists.
[ترجمه گوگل]برج شکسپیر بالاتر از سایر نمایشنامه نویسان الیزابتی است
[ترجمه ترگمان]برج های شکسپیر بر فراز همه نمایشنامه های عصر الیزابت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I value my freedom above all things.
[ترجمه گوگل]من آزادی خود را بالاتر از همه چیز می دانم
[ترجمه ترگمان]من به آزادی خود بیش از هر چیز ارزش قائلم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Above all else she was seeking love.
[ترجمه گوگل]او بیش از هر چیز به دنبال عشق بود
[ترجمه ترگمان]بیش از هر چیز دیگر به دنبال عشق می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'We're not saying we're outside and above all this,' he stresses.
[ترجمه گوگل]او تاکید می کند: «ما نمی گوییم که بیرون هستیم و مهمتر از همه اینها»
[ترجمه ترگمان]ما نمیگیم که ما بیرون و بالاتر از همه اینا هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He longs above all to see his family again.
[ترجمه گوگل]او بیش از همه آرزوی دیدار دوباره خانواده اش را دارد
[ترجمه ترگمان]دلش می خواهد دوباره خانواده اش را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• beyond everything else, more than everything else

پیشنهاد کاربران

مهم تر از هر چیز
ورای همه
Above all یعنی از همه مهم تر
Above all :The most important thing

بیش از هر چیز دیگری
بیش از همه چیز
بیش از همه
فراتر از همه
فراتر از هر چیز دیگری
ورای هر چیز دیگری
روی هم رفته، در مجموع، در کل
مهمتر از همه
For instance: abo ve all it was a good day مهم تر از همه اینکه روز خوبی بود
همه موارد بالا
بیش از همه ی این ها
به خصوص
بیش از هر چیز
فراتر از همه
بیشتر از همه
مهم تر این که
با وجود تمام ِ . . .
مخصوصاً
more than everything else or most importantly
More than any other things
Mainly
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس