demon

/ˈdiːmən//ˈdiːmən/

معنی: شیطان، دیو، روح پلید، جنی، اهریمن، عفریت
معانی دیگر: روح خبیث، لبنگ، ابلیس، آدم خبیث، دیو سرشت، آدم شیطان صفت، ابلیس مانند، اهریمنی، شیطانی، آدم ماهر، آدم زبردست، خوره ی کاری، افسانه یونان خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده

جمله های نمونه

1. he is a demon at chess
او در شطرنج معرکه است،او خدای شطرنج است.

2. he is a demon of jealousy and lust
او دیوی است از حسادت و شهوت

3. he is a speed demon
او دیوانه ی سرعت است.

4. the hideous face of the horned demon
چهره ی کریه دیو شاخ دار

5. She works like a demon.
[ترجمه Dread] او مثل یک شیطان کار می کند
|
[ترجمه علیرضا] مثل خر کار میکند
|
[ترجمه Abol] معادل فارسیش میشه او مثل یک دیو کار میکند ، ولی از لحاظ کارایی معنیه ( مثل خر کار میکنه ) میده
|
[ترجمه گوگل]او مانند یک شیطان کار می کند
[ترجمه ترگمان]مثل یک شیطان کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She worked like a demon all through rehearsals.
[ترجمه علیرضا] پیش از اجرا { ی نمایش } مثل خر تمرین کرده بود.
|
[ترجمه Aaa] مثل یک جن کار کرد
|
[ترجمه گوگل]او در تمام تمرینات مانند یک شیطان کار می کرد
[ترجمه ترگمان]او مثل یک شیطان کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is a demon for work.
[ترجمه علیرضا] خیلی انرژی دارد برای کار / خرکی کار میکند
|
[ترجمه گوگل]او یک شیطان برای کار است
[ترجمه ترگمان]او برای کار یک شیطان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's very violent: it's the demon drink, you know.
[ترجمه علیرضا] رم کرده: میدونی از مشروبش است.
|
[ترجمه گوگل]او بسیار خشن است: می دانید نوشیدنی شیطان است
[ترجمه ترگمان]خیلی خشن است: این یک نوشیدنی شیطانی است، می دانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Your son's a little demon.
[ترجمه علیرضا] پسرت تخم جنی است برای خودش.
|
[ترجمه گوگل]پسرت یه دیو کوچولو
[ترجمه ترگمان]پسرت یک شیطان کوچولو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stefan has a demon serve.
[ترجمه گوگل]استفان یک خدمت شیطانی دارد
[ترجمه ترگمان] استیفن یه کار شیطانی انجام میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was a demon wonder at finding food, I 'll say that for Vern.
[ترجمه علیرضا] ورن به طرفه العینی غذا پیدا میکرد نظرم درباره ش این است.
|
[ترجمه گوگل]او در یافتن غذا یک شگفتی شیطانی بود، این را برای ورن می گویم
[ترجمه ترگمان]او یک شیطان بود که از یافتن غذا تعجب می کرد، من این را برای Vern می گویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the demon which had driven him to drink that night, after months of abstinence, had him in its thrall.
[ترجمه گوگل]اما دیویی که او را در آن شب به مشروب خواری سوق داده بود، پس از ماه ها پرهیز، او را در تسخیر خود قرار داد
[ترجمه ترگمان]اما آن موجود شیطانی که او را مجبور کرده بود آن شب را بنوشد، پس از ماه ها of او را در بند قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pumpkin looks like a demon mask, the kind that is used to ward off danger and evil.
[ترجمه گوگل]کدو تنبل شبیه یک ماسک شیطان است، نوعی که برای دفع خطر و شر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]کدوتنبل شبیه یک ماسک شیطانی است، از آن نوع که برای دفع خطر و شیطان استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He played like a demon.
[ترجمه علیرضا] ( در بازی ) خیلی وارد بود.
|
[ترجمه گوگل]او مثل یک شیطان بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]مثل یک شیطان بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And what evil demon had prompted her to drive past a street market which all the gods knew she couldn't resist?
[ترجمه گوگل]و کدام شیطان شیطانی او را وادار کرده بود که از کنار بازار خیابانی که همه خدایان می‌دانستند نمی‌تواند در برابر آن مقاومت کند رانندگی کند؟
[ترجمه ترگمان]و کدام شیطان اهریمنی او را وادار کرده بود که از یک بازار خیابانی که همه خدایان می دانستند او نمی تواند مقاومت کند، عبور کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیطان (اسم)
devil, archfiend, satan, demon, lucifer, fiend, deuce, beelzebub, bogey, bogie, bogy, daemon, tempter, mephistopheles, papaw, pawpaw

دیو (اسم)
gnome, spook, demon, fiend, bogey, goblin, bogie, bogy, daemon

روح پلید (اسم)
devil, demon, fiend, daemon

جنی (اسم)
demon, goblin, jinn, imp, hobgoblin, daemon, jinni

اهریمن (اسم)
demon, daemon, evil spirit

عفریت (اسم)
devil, demon, fiend, deuce, monster, dickens, shaitan

تخصصی

[کامپیوتر] فریبنده

انگلیسی به انگلیسی

• evil spirit; devil, fiend; mischievous person, troublemaker (especially a child)
a demon is an evil spirit.

پیشنهاد کاربران

شیطان یا بعضی جاها هیولا
a negative feeling that causes you to worry or behave badly
یک احساس منفی که باعث نگرانی یا رفتار بد شما می شود
She had her demons and, later in life, they drove her to drink.
Former schoolfriend Justin Trudeau, actor Viola Davies and singer Adele were among those who paid tribute to the actor, who struggled with addiction and strived to help others who battled similar demons.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/demon
"آفت". مثال: a demon at work "در کار آفتی است"، یا a demon at beauty "در زیبایی آفتی است".
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : demonize
✅️ اسم ( noun ) : demon / demonization
✅️ صفت ( adjective ) : demonic
✅️ قید ( adverb ) : demonically
به نقل از هزاره:
1 - دیو، عفریت، جن
[در جمع] شیاطین، اجنه
2 - [محاوره] خوره، قهار، زبل
3 - [محاوره] بدجنس، تخم جن

نوعی کلمه منفی یا شیطانی که برای حتی شیطان پرستان هم به کار نمی رود.

بپرس