پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٢٩٢)

بازدید
١,٦٨٣
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: به پایان رسیده به انتها رسیده در شرف نابودی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: روی هم رفته، بر روی هم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: هرچه بهتر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: 1. تقریباً 2. به جز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از هزاره: 1. خسته، کوفته 2. درمجموع، روی هم رفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: بیشتر از، بیش از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: سرهم، یکپارچه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: ( محاوره ) هشیار، بهوش، با حواسِ جمع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: اختیار مسئولیت تملک

پیشنهاد
٣

به نقل از Longman Dictionary of Contemporary English: to have or include something as a permanent part مثال: Is your car fitted with an alarm داشتن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره [ساختمان] متروک [دستگاه] ازکارافتاده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: 1. تمثیلی 2. ( ریاضی ) سهمی شکل، سهمی وار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ساختمان بلندمرتبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پنل های خورشیدی صفحات خورشیدی سیستم های خورشیدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: 1. از درون مفجر شدن، ( در خود ) منفجر شدن، ( به درون ) ترکیدن، به درون متلاشی شدن، [تشکیلات، نظام و غیره] فرو ریختن، متلاشی شدن 2. [ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: نفت خام نفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: 1. [ارقام، اعداد] بالغ شدن بر، سر زدن به، رسیدن به 2. برابر بودن با، هم ارز بودن با، همسنگ ِ . . . . بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشتراک گذاری خودرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خودروی اشتراکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از https://www. tudelft. nl Urban fabric refers to the physical urban environment ( elements, materials, form, scales, density and networks ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

صنعت خودروسازی صنعت اتومبیل سازی صنعت خودرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: لعنت بر کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: لعنت بر چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: به. . . مبتلا بودن دچارِ . . . بودن از. . . رنج بردن گرفتارِ . . . بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: به. . . مبتلا بودن دچارِ . . . بودن از. . . رنج بردن گرفتارِ . . . بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

باتری های یون لیتیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تریلیون هزار میلیارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

از رده خارج منسوخ منقضی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فراز و فرود افت و خیز ظهور و سقوط برآمد و فروکش اوج و حضیض فراز و نشیب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فناوری های تحول آفرین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: 1. محصول، تولید، حاصل؛ بازده، میزان تولید 2. ( برق، کامپیوتر و غیره ) خروجی، برون داد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یک شبه ناگهانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از thefreedictionary: Through and through; thoroughly; in every manner or respect مثال : !The fellow is stubborn to the backbone; he won't ev ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: 1. ( کالبدشناسی ) ستون فقرات، تیره ی پشت؛ ( مجازی ) ستون ( فقرات ) ، استخوان بندی، مایه ی استواری 2. ( مجازی ) بنیه، توان، استواری، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از:thefreedictionary To dedicate or devote oneself or something to some cause or goal مثال ها: . I'm impressed that the CEO gave of his mill ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: باز هم ادامه دادن باز هم بیشتر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

از پایین ترین نقطه از صفر از کف از پایین ترین حد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از thefreedictionary: chicken farm - farm where chickens are raised for sale مرغداری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ارین [اسم خاص برای زنان]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

چندلایه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

علاوه بر معادل های قیدشده در بالا _____________________________________________ پری [نام خانوادگی] مثال: هیوبرت پَری Hubert Parry

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: [جاده] دردار، دروازه دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از Wiktionary: table scrap ( plural table scraps ) The remaining meagre portion of a meal. ( idiomatic ) Meagre remnants of anything ته ماند ...

پیشنهاد
٢

فقرا و اغنیا داراها و ندارها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: داراها اغنیا کشورهای غنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به نقل از هزاره: 1. مطمئن شدن ( از /که ) ، خاطرجمع شدن ( از/که ) ، اطمینان حاصل کردن ( از/که ) 2. کاری کردن که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: ( محاوره ) جدی، واقعی، اصلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از هزاره: قرار بودن قصد داشتن مثال از هزاره: They are to be married آنها قرار است/قصد دارند ازدواج کنند.