پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
نویسنده طور نویسندگانه مؤلف طور مؤلفانه
دردسرساز مشکل ساز
فوکو
مؤلفانگی نویسندگانگی
if you level a criticism or accusation at or against someone, you criticize or accuse them انتقاد وارد کردن به نقد کردنِ کسی انتقاد کردن از
if you level a criticism or accusation at or against someone, you criticize or accuse them به کسی اتهام زدن اتهام بستن به اتهام زدن به کسی را متهم کر ...
if you level a criticism or accusation at or against someone, you criticize or accuse them متهم کردنِ کسی اتهام بستن به مقصر دانستن کسی
if you level a criticism or accusation at or against someone, you criticize or accuse them انتقاد کردن از
وجه تاریخی بخشیدن به
[آموزشِ] عالی
فقیر و فنی مرفه و فقیر
تناسب
قفانگرانه گذشته نگرانه با نگاهی به گذشته پس نگرانه با قفانگری با گذشته نگری با پس نگری
تعهدآور
حال و روز اوضاع و احوال شرایط وضع موقعیت وضعیت وضع امور شرایط کلی
ویتگنشتاین
روا مناسب
مثلاً برای مثال برای نمونه به عنوان مثال به عنوان نمونه
به عبارتی دیگر به بیانی دیگر
بغتتاً دفعتاً آنی
آمپر پراندن جوش آوردن سیم های کسی اتصالی کردن
ابتدا به ساکن در ابتدا در اوائل
به عبارتی دیگر، به بیانی متفاوت، put another way simply put put it differently otherwise stated said differently otherwise speaking in other quart ...
فکرنشده
تهیگی تهیا میان تهیگی توخالی بودگی پوکی
دلالتگر دلالت کننده
به موقع سرِ وقت
تکلیف چیزی را یکسره کردن تکلیفِ چیزی را روشن کردن قطعیت بخشیدن به تثبیت کردنِ چیزی
گمراه کردن به بیراهه کردن
افراد بالغ بزرگسالان آدم بزرگ ها
بدکردار بودن خرده شیشه داشتن
گرسنه بودن گرسنه ماندن از گرسنگی رنج بردن
نقل از فرهنگ هزاره: come to do sth: ۱ - به منظور انجام کاری آمدن ۲ - سرانجام به جایی رسیدن که، بالاخره، دست آخر پیشنهادِ شخصی: نهایتاً آخرالامر ارتج ...
بازگفته شده
به همان سیاق، به همان روش، به همان شیوه،
به همین سیاق، به همین روش، به همین شیوه،
درز گرفتن اشتباه کسی حسن نیت داشتن درباره کسی تأیید کردنِ کسی
گهگاه گاه و بی گاه هرازگاهی هرازچندگاهی به طور نامنظم دیمی
قاطعانه سرسختانه
به دنبالِ درپیِ متعاقبِ بر اثرِ پس از در نتیجة پیروِ
ادامه دادنِ انجام کاری
فرحبخش
درِ گوشی
در میانه شب در خلوتِ شب
در میانه ی. . در میانِ
خلاصه نویس ها
داده پرداز گردآورنده داده و اطلاعات
به نقل از هزاره: [اتاق و غیره] مرتب کردن، نظم بخشیدن به، ( چیزی را ) سر جای خود گذاشتن [خرابی] تعمیر کردن، ترمیم کردن، جبران کردن [روابط ] اصلاح کردن ...
سیاست لبه پرتگاه سیاست بازی با آتش خطرپذیری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به نقل از فرهنگ هزاره
پر باد نفاخ