پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
هزاره: ۱ - خوب، به خوبی، خیلی خوب ۲ - مؤدبانه، خیلی مؤدبانه ۳ - به دقت، باظرافت،
قواره
ابعاد
فصل پررونقِ سفر
نگاه هیز به کسی کردن
از سر استیصال نومیدانه از روی ناچاری
مشغولِ درگیرِ
به طرز بی معنایی به طرز احمقانه ای بی دلیل خاصی
خوره سینه چاک شیفته
به شدت خیلی حسابی
in an angry or annoyed state They argued and she left in a huff
خدمات کفن و دفن
عکس خراب کن
لرزان پرجنب وجوش
خاطرجمع اسطقس دار سرِ موضع
دست به کار شدن
used to emphasize what you are saying: That darn World Cup means so much to you, I know. It's over, and there's not a darned thing we can do about i ...
a very large piece of land sticking out into the sea the Cape of Good Hope
The phrase beyond words is an idiomatic expression that refers to an overwhelming situation where one cannot find words to express ones emotions. The ...
خرت وپرت خریده ریز
شلوغ بازی
نگران شدن
نزدیک بود که چیزی نمانده بود که نزدیک است که چیزی نمانده که به زودی
به ْسرعت برخاستن برجهیدن و برخاستن
از جای خویش برجهیدن
دعوا کردن get into a fight To engage in a verbal or physical altercation with someone . I can't believe you got into a fight with the biggest kid in ...
1. used to make an unenthusiastic suggestion. "I may as well admit that I always underestimated John" 2. used to indicate that a situation is the ...
به مثابه به عنوان به صرفِ در جایگاه همچون
دادستان بازپرس
چمدان واژه
رحم کردن مرحمت داشتن ترحم داشتن to treat with kindness and forgiveness.
DEFINITIONS1. a sudden strong feeling. a wash of pain/warmth/anger. Synonyms and related words. Sudden instances of a particular emotion موجی از احسا ...
پدر آسمانی
phrase. Something or someone of consequence is important or valuable. If something or someone is of no consequence, or of little consequence, they ar ...
بئاتریس بئاتریچه "بیچه" دی فولکو پورتیناری ( به ایتالیایی: Beatrice "Bice" di Folco Portinari ) ، ( زادهٔ ۱۲۶۶ - درگذشته ۱۲۹۰ میلادی ) ، زنی از اهالی ...
آرابِسْک[۱]، یا اَرَبِسْک، عَرَبِسْک، شیوهای از تزیین با شکلهای دقیق هندسی و نقشهای گیاهی ساده شده ( استیلیزه و قراردادی ) و دور از طبیعت ( انتزاعی ...
تل زباله
گروه زندانیان
INFORMAL•NORTH AMERICAN a track maintenance worker on a railway
آقطی ( سرده ) از ویکی پدیا آرایه شناسی فرمانرو: گیاهان ( طبقه بندی نشده ) : گیاهان گلدار ( طبقه بندی نشده ) : گیاهان گلدار راسته: خواجه باشی سان ...
واحد انرژی
اتوبوس برقی تراموا
سمضربه ( شاملو در یکی از شعرهایش از این کلمه بهره برده )
INFORMAL abandon someone. "it seems Jack's run out on her and the three children" ترک کردنِ ( کسی ) ول کردنِ ( کسی )
فوق العاده ( حالت قیدی ) سخت ( حالت قیدی ) به شدت بدجور ( حالت قیدی ) وحشیانه به تندی
fill ( someone ) with anxiety . he letter consternated me and flung me into a depression
قاطع
پیش بینی کردن آینده پیشگویی کردن آینده پیشواز رفتن آینده
از جانب کسی از سوی کسی به دستِ کسی توسط کسی
نونوارشده