cross fertilization

/ˈkrɒsˌfərtələˈzeɪʃn̩//krɒsˌfɜːtəlaɪˈzeɪʃn̩/

لقاح دو سلول جنسی متفاوت، لقاح متقابل پیوندازدوجنس
دارالترجمه ر.س.م.ی کاج

به انگلیسی

• hybridization, crossing of two animals or plants from different breeds or species; allogamy (botany)

پیشنهاد کاربران

پیوند متقابل

هم افزایی
پیوند دوسرده
پیوند متقابل
به عنوان مثال عبارت It would also favor a greater cross - fertilization between domestic law and transnational rules را می توان بدین صورت معنی نمود: این امر موجب پیوند متقابل و هرچه بیشتر مابین حقوق داخلی و قوانین فراملی می شود.
تزریق سرمایه
دگرلقاحی
مخلوط کردن ایده ها ، آداب و رسوم ، و غیره از مکان ها یا گروه های مختلف مردم ، برای نتیجه بهتر
درهم آمیزی
پیوندزنی
قلمه زنی
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما