fictional

/ˈfɪkʃn̩əl//ˈfɪkʃn̩əl/

معنی: ساختگی، افسانهای
معانی دیگر: fictive ساختگی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: fictionally (adv.)
(1) تعریف: of, relating to, or in the category of fiction.
متضاد: true
مشابه: mythical

- He was a journalist, but he wrote fictional stories as well.
[ترجمه گوگل] او روزنامه نگار بود، اما داستان های تخیلی هم می نوشت
[ترجمه ترگمان] او یک روزنامه نگار بود، اما داستان های تخیلی نیز می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: existing only in fiction.
متضاد: real
مشابه: fictitious

- A fictional town is the setting of this historically-based novel.
[ترجمه گوگل] یک شهر خیالی محل این رمان تاریخی است
[ترجمه ترگمان] یک شهر خیالی برپایی این رمان تاریخی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The names of the shops are entirely fictional.
[ترجمه گوگل]نام مغازه ها کاملا تخیلی است
[ترجمه ترگمان]نام این فروشگاه ها کاملا تخیلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gissing used his fictional alter ego to attack Victorian morals.
[ترجمه گوگل]گیسینگ از جایگزینی خیالی خود برای حمله به اخلاق ویکتوریایی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]Gissing از شخصیت تغییر شخصیت خیالی خود برای حمله به اخلاقیات ویکتوریا استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Almost all fictional detectives are unreal.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه کارآگاهان تخیلی غیر واقعی هستند
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه کاراگاهان تخیلی غیر واقعی هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is drama featuring fictional characters.
[ترجمه گوگل]این درام با شخصیت های تخیلی است
[ترجمه ترگمان]درام شامل شخصیت های خیالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The two authors represent the opposite poles of fictional genius.
[ترجمه گوگل]این دو نویسنده قطب های مخالف نبوغ داستانی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]دو نویسنده، قطب های مخالف نبوغ خیالی را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The novel is set in the fictional German town of Kreiswald.
[ترجمه گوگل]داستان این رمان در شهر خیالی کرایسوالد آلمان می گذرد
[ترجمه ترگمان]این رمان در شهر تخیلی Kreiswald آلمان واقع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even if they are fictional characters, it doesn't bode well for the poor things.
[ترجمه گوگل]حتی اگر آنها شخصیت های تخیلی باشند، برای فقرا نوید خوبی ندارد
[ترجمه ترگمان]حتی اگر آن ها شخصیت های تخیلی باشند، نشانه خوبی برای چیزهای بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But then right-wing, upper-class fictional characters would have fun even if tentacled Martians were chasing them through sewage.
[ترجمه گوگل]اما شخصیت‌های داستانی راست‌گرا و طبقه بالا حتی اگر مریخی‌های شاخک‌دار آنها را از طریق فاضلاب تعقیب می‌کردند، لذت می‌بردند
[ترجمه ترگمان]اما بعد از آن جناح راست، شخصیت های تخیلی طبقه بالا حتی اگر مریخی ها آن ها را از طریق فاضلاب تعقیب می کردند، سرگرم کننده خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each pilot wheeled out of the fictional sun, nosed down, and jockeyed his bouncing machine into a dive.
[ترجمه گوگل]هر خلبان از خورشید خیالی بیرون می‌رفت، دماغش را پایین می‌کشید و ماشین پرش خود را به شیرجه می‌رفت
[ترجمه ترگمان]هر خلبان از زیر آفتاب fictional بیرون آمد، دماغش را پایین کشید و ماشین bouncing را به سمت پایین پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The me, being inherently fictional in nature, provides only arbitrary guidance to the speaking subject.
[ترجمه گوگل]من که ذاتاً ماهیتی تخیلی دارد، تنها راهنمایی دلخواه برای سوژه صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]من که ذاتا تخیلی در طبیعت هستم، تنها راهنمایی دل خواه برای موضوع صحبت کردن فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. 'The X Files' is a fictional television programme about strange, unexplained happenings.
[ترجمه گوگل]«فایل‌های ایکس» یک برنامه تلویزیونی تخیلی درباره اتفاقات عجیب و غیرقابل توضیح است
[ترجمه ترگمان]پرونده ایکس یک برنامه تلویزیونی تخیلی درباره اتفاقات عجیب و غیرقابل توضیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each group is named after a fictional character like Mickey Mouse.
[ترجمه گوگل]نام هر گروه برگرفته از یک شخصیت خیالی مانند میکی ماوس است
[ترجمه ترگمان]هر گروه بعد از یک شخصیت خیالی مثل میکی ماوس نامگذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Agatha Christie's greatest fictional creation was the Belgian detective, Hercule Poirot.
[ترجمه گوگل]بزرگترین خلاقیت آگاتا کریستی، کارآگاه بلژیکی، هرکول پوآرو بود
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین مخلوق Agatha آگاتا کریستی، کارآگاه بلژیکی، Poirot بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is broadsheet agony-column material given fictional substance.
[ترجمه گوگل]این یک ماده عذاب-ستون گسترده است که محتوای داستانی دارد
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک ماده تخیلی است که به صورت یک ماده تخیلی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساختگی (صفت)
artificial, false, dummy, bogus, make-believe, fictitious, apocryphal, fictional, phony, phoney, made-up, fictive, factitious, factitive

افسانهای (صفت)
fictional, incredible, fabulous, legendary, fictive

انگلیسی به انگلیسی

• fabricated; fanciful, of the imagination; of or pertaining fictitious literature
fictional people and events are not real, but occur in stories, plays, and films.
fictional means relating to novels and stories.

پیشنهاد کاربران

۱. تخیلی. خیالی. تصوری. غیر واقعی ۲. داستانی ۳. دروغی. متظاهرانه
مثال:
He was a journalist, but he wrote fictional stories as well.
او یک روزنامه نگار بود ولی داستانهای تخیلی هم می نوشت.
داستانی
افسانه ای
ساختگی
fictional: داستانی
and the expansive fictional mythoi created: افسانه های داستانی متوع خلق شده
مترادفِ fabricated
الکی خیالی
اگه دوست داشتید لایک کنید
قصه پردازانه
به نقل از هزاره:
داستانی
خیالی
تخیلی
غیرواقعی
تخیلی

ماورایی
تخیلی

بپرس