پیشنهادهای یوسف صابری (٣٥٠)
ارتجالا
صدر مجلس
گستاخی
Be deprived of sth بی بهره شدن از چیزی
مه رو، ماه رو
نظرگاه
مرهم و ضماد
پاک کردن ( مخصوصا لایه ای که روی چیزی ایجاد شده، مثل پاک کردن زنگار از آینه )
همفکر و همزبان ( کسی که اندیشه ها و احساسات و افکارش مثل ما باشه )
بیهوش شدن ( بخاط احساس شدید از چی )
با حیا
مخفف vacuum cleaner یعنی جارو برقی خلا کمبود
دست کشیدن و کنار گذاشتن چیزی Give up
مثال بارز نموعه اعلی
محمول بودن ( در فلسفه )
معنی Meaning
ارزش Importance or value
تبصره
به دست آوردن اطلاعات در مورد چیزی
بالضروره
وجه مشترک داشتن
معلول
اصل متعارف Axioms=اصول متعارفه
صَحو ( در عرفان اسلامی )
سُکر ( در عرفان اسلامی )
خمیر مایه😉
واحد مطلق، خدای واحد مطلق ( در الهیات )
بی اهمیت جلوه دادن
اهتمام به
تجسم چیزی بودن
توبه Sincere repentence=توبه نصوح
عالم اضعر در برابر عالم اکبر
قوه عاقله ( مخصووصا در فلسفه )
عالم اکبر
قضیه ( در فلسفه )
دلیل و برهان Cause, argument, reason
عملا
گستاخی
ارتجاعی کسی که مخالف تغییر و پیشرفت هست
نیمه تمام گذاشتن
نیمه تمام، ناقص
اصلاح تنقیح
ظاهرا
شنیع، زشت، زننده
تکفیر کردن ( مسیحیت )
Cut sth short=رها کردن کاری نیمه تمام گذاشتن کاری
Groom for sth=آماده شدن برای کاری
On/at the threshold of sth=در آستانه/آغاز چیزی بودن
سرمدی
کنش متقابل