- He'd been a heavy drinker as a young man, but sobriety characterized his later years.
[ترجمه داور] او درجوانی مشروب زیاد می خورد ولی در سالهای بعد شخصیت هشیارتری داشت.
|
[ترجمه گوگل] او در جوانی به شدت مشروب مینوشید، اما متانت سالهای آخر او را مشخص میکرد [ترجمه ترگمان] او به اندازه یک مرد جوان الکلی بود، اما هوشیاری و هوشیاری او سال ها بعد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
1. John had periods of sobriety, but always went back to drinking.
[ترجمه گوگل]جان دورههایی از هوشیاری داشت، اما همیشه به نوشیدن مشروب برمیگشت [ترجمه ترگمان]جان یک دوره هوشیاری داشت ولی همیشه به نوشیدن ادامه می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She was a model of sobriety and honesty.
[ترجمه Rasekhi] او نمونه متانت و صداقت بود
|
[ترجمه گوگل]او الگوی متانت و صداقت بود [ترجمه ترگمان]اون یه مدل هوشیاری و صداقت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Consequently pentecostals have gained a reputation for sobriety, punctuality, and honesty.
[ترجمه گوگل]در نتیجه پنطیکاستی ها به خاطر متانت، وقت شناسی و صداقت شهرت پیدا کرده اند [ترجمه ترگمان]در نتیجه pentecostals برای هوشیاری، وقت شناسی و صداقت شهرت پیدا کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Again he failed a sobriety test.
[ترجمه گوگل]او دوباره در تست هوشیاری مردود شد [ترجمه ترگمان]دوباره تست هوشیاری رو شکست داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When he was through, Tip sensed the awkward sobriety that had overcome his table.
[ترجمه گوگل]وقتی تمام شد، تیپ هوشیاری ناخوشایندی را که بر میز او غلبه کرده بود احساس کرد [ترجمه ترگمان]وقتی مارتین از آن عبور کرد، احساس می کرد آن هوشیاری عجیب که بر میز او چیره شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That was our one break with sobriety.
[ترجمه گوگل]این تنها شکست ما با متانت بود [ترجمه ترگمان]این تنها جدایی ما با هوشیاری بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Terry had many periods of sobriety, including eight years in the 1980s.
[ترجمه گوگل]تری دوره های زیادی از هوشیاری داشت، از جمله هشت سال در دهه 1980 [ترجمه ترگمان](تری)در دهه ۱۹۸۰ دوره های زیادی با هوشیاری انجام داد، از جمله هشت سال در دهه ۱۹۸۰ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mortified by the twist in his sobriety, George decided to go the whole hog and join the Total Abstinence Society.
[ترجمه گوگل]جورج که از پیچ و تاب در هوشیاری خود غمگین شده بود، تصمیم گرفت تمام گراز را برود و به انجمن پرهیز کامل بپیوندد [ترجمه ترگمان]جورج با چرخش هوشیاری او، تصمیم گرفت همه خوک و جمع کند و به انجمن Total بپیوندد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. With the wild night, after two months, sobriety, he had a hangover would stiffen an eel.
[ترجمه گوگل]با شب وحشی، پس از دو ماه، هوشیاری، خماری داشت، مارماهی را سفت می کرد [ترجمه ترگمان]با آن شب سرکش، پس از دو ماه، هوشیاری، یک مارماهی را خشک می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He became irregular in his sobriety and would launch into disconnected, hortatory speeches about such matters as space exploration.
[ترجمه گوگل]او در هوشیاری خود نامنظم شد و در مورد موضوعاتی مانند اکتشاف فضایی سخنرانی های غیرمرتبط و احتیاطی را آغاز می کرد [ترجمه ترگمان]او در هوشیاری خود بی قاعده شد و شروع به صحبت درباره موضوعاتی چون اکتشاف فضایی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But, employing the commercial sobriety for which they were being approached, they all refused.
[ترجمه گوگل]اما، با به کارگیری متانت تجاری که به خاطر آن با آنها تماس گرفته شده بود، همگی امتناع کردند [ترجمه ترگمان]اما پس از آنکه هوشیاری تجارتی را که به آن ها نزدیک شده بودند استخدام کرد، همه رد کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Women for Sobriety is a self-help group for women with drinking problems.
[ترجمه گوگل]Women for Sobriety یک گروه خودیاری برای زنان با مشکلات نوشیدن است [ترجمه ترگمان]زنان برای Sobriety یک گروه کمک به نفس برای زنان با مشکلات نوشیدن هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His sobriety and temperament are questionable.
[ترجمه گوگل]متانت و خلق و خوی او مشکوک است [ترجمه ترگمان]هوشیاری و خلق و خوی او قابل بحث است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She has many rare and charming qualities, but Sobriety is not one of them. Jane Austen
[ترجمه گوگل]او ویژگی های نادر و جذاب بسیاری دارد، اما متانت یکی از آنها نیست جین آستن [ترجمه ترگمان]او خصوصیات کمیاب و charming دارد، اما Sobriety یکی از آن ها نیست جین آستین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I insist on perfect sobriety and silence.
[ترجمه گوگل]من بر متانت و سکوت کامل اصرار دارم [ترجمه ترگمان]من اصرار می کنم که هوشیاری کامل داشته باشم و سکوت کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• calmness, seriousness; temperance, abstention or moderation in the consumption of alcoholic beverages sobriety is serious and thoughtful behaviour; a formal word.