salve

/ˈsɑːv//sælv/

معنی: مرهم، ضماد، مرهم تسکین دهنده، ضماد گذاشتن، تسکین دادن
معانی دیگر: هر چیز التیام بخش، مایه ی تسکین، آرامبخش، آرام کردن، خواباندن، التیام دادن، (داروسازی) مرهم، (قدیمی) مرهم گذاشتن (روی سوختگی یا زخم و غیره)، رجوع شود به: salvage، داروی تسکین دهنده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an ointment used medicinally to heal or soothe sores and other wounds.
مشابه: ointment, remedy

(2) تعریف: anything that has the effect of healing or soothing, such as a kind word or compliment.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: salves, salving, salved
• : تعریف: to heal or soothe with or as if with a salve.
مشابه: soothe

- We could not salve his wounded feelings.
[ترجمه جلال ابوالمعصومی] ما نمی تونیم بر احساسات جریحه دارشدش مرهمی باشیم .
|
[ترجمه Saeid.T] به گذشته اشاره داره یعنی "نمیتونستیم"
|
[ترجمه Saeid.T] الزاما ماده نیست که ببنیم و میتونه حس خوبی باشه که به فرد دست میده در ازای کار خیر یا کمک به کسی. میتونه فعل یا اسم باشه
|
[ترجمه گوگل] ما نتوانستیم احساسات جریحه دار او را درمان کنیم
[ترجمه ترگمان] ما نمی توانیم احساسات wounded را مرهم بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a salve for his conscience
مایه ی آرامش وجدان او

2. he tried to salve his conscience by giving money to the poor
با دادن پول به فقیران کوشید که وجدان خود را آرام کند.

3. She paid the repair bill as a salve to her conscience.
[ترجمه گوگل]او قبض تعمیر را به عنوان مرهم برای وجدانش پرداخت
[ترجمه ترگمان]او صورتحساب را به عنوان مرهم گذاشتن روی وجدان خود پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Buying his wife flowers helped to salve his conscience.
[ترجمه گوگل]خریدن گل برای همسرش به نجات وجدانش کمک کرد
[ترجمه ترگمان]خریدن گل برای همسرش کمک کرد تا وجدان خود را مرهم بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's too late to salve your conscience by apologizing.
[ترجمه گوگل]خیلی دیر است که با عذرخواهی وجدان خود را نجات دهید
[ترجمه ترگمان]برای مرهم گذاشتن وجدانت خیلی دیر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He took them presents to salve his conscience.
[ترجمه گوگل]او برای نجات وجدانش از آنها هدیه گرفت
[ترجمه ترگمان]او آن ها را برای مرهم گذاشتن وجدانش به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We are there to salve their conscience and to administer their guilt money.
[ترجمه گوگل]ما آنجا هستیم تا وجدان آنها را نجات دهیم و پول گناه آنها را اداره کنیم
[ترجمه ترگمان]ما آنجا هستیم تا وجدان خود را تصفیه کنیم و پول گناه خود را تصفیه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't think you can salve your consciences by giving us money. We won't forgive you that easily.
[ترجمه گوگل]فکر نکنید با دادن پول می توانید وجدان خود را نجات دهید ما به این راحتی شما را نمی بخشیم
[ترجمه ترگمان]فکر نکنید که با دادن پول می توانید وجدان خودتان را درمان کنید به این راحتی نمی forgive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That would be a neat salve for trade friction.
[ترجمه گوگل]این یک مرهم خوب برای اصطکاک تجاری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این برای اصطحکاک خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Send gloves, if you can, and some salve.
[ترجمه گوگل]اگر می توانید دستکش و مقداری مرهم بفرستید
[ترجمه ترگمان]اگه می تونی دستکش هم بیار و یه خورده ضماد درست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Religion is a salve for confusion and misdirection. Robert F. Kennedy
[ترجمه گوگل]دین مرهم سردرگمی و گمراهی است رابرت اف کندی
[ترجمه ترگمان]دین a برای گیج کنندگی و misdirection است رابرت اف کندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our goal is to provide a salve for consumers' fears.
[ترجمه گوگل]هدف ما ارائه مرهم برای ترس مصرف کنندگان است
[ترجمه ترگمان]هدف ما فراهم کردن a برای مصرف کنندگان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Often you can salve their indignation and solve this problem by rewording the sentence.
[ترجمه گوگل]اغلب می توانید عصبانیت آنها را برطرف کنید و این مشکل را با بازنویسی جمله حل کنید
[ترجمه ترگمان]اغلب می توانید عصبانیت خود را تسکین دهید و این مشکل را با rewording جمله حل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She felt guilty and tried to salve her conscience by inviting him out for a meal.
[ترجمه گوگل]او احساس گناه کرد و سعی کرد با دعوت او برای صرف غذا، وجدان خود را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]احساس گناه می کرد و سعی می کرد وجدان خود را با دعوت او به شام دعوت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرهم (اسم)
plaster, inunction, unction, balm, dressing, balsam, salve, ointment, copaiba, unguent, oil

ضماد (اسم)
compress, plaster, salve, cataplasm, poultice

مرهم تسکین دهنده (اسم)
salve

ضماد گذاشتن (فعل)
salve

تسکین دادن (فعل)
mitigate, appease, soothe, quiet, pacify, propitiate, quell, smooth, salve, mollify, temporalize, palliate, placate, quieten

انگلیسی به انگلیسی

• balm, healing ointment; remedy, curative, anything that soothes or heals
soothe, calm, relieve; remedy, cure, heal; salvage, save from destruction, rescue
if you salve your conscience by doing something, it makes you feel less guilty or worried.

پیشنهاد کاربران

salve
همریشه با " چَرب، tcharb" پارسی:
وات s به tch مانند :sandal = صَندَل ( چَندَل )
وات l با r مانند : light = روز ، روخ، روش، روژ، روغ
وات v/w به b مانند : wind = باد
1. مرهم برای زخم
2. هر چیزی که شفا یا تسکین می دهد
3. مالیدن مرهم به ( زخم، زخم و غیره )
4. تسکین، آرامش یا تسکین دادن
5. ( برای مخاطب قرار دادن یک فرد مجرد استفاده می شود )
خوش آمدی
! welcome!
hail!
6. نجات
7. نجات از ضرر یا نابودی; برای نجات
تسلّی
to salve her conscience= to quiet her conscience
مرهم
مرهم و ضماد
غلام، بنده، اسیر، زر خرید

بپرس