excommunication


معنی: طرد، تکفیر
معانی دیگر: طرد، تکفیر

جمله های نمونه

1. The logical result of excommunication was deposition, for an excommunicate bishop or king could not rule a diocese or kingdom.
[ترجمه گوگل]نتیجۀ منطقی تکفیر، توقیف بود، زیرا اسقف یا پادشاه تکفیر شده نمی توانست بر یک اسقف یا پادشاهی حکومت کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه منطقی تکفیر، حکم خلع است، زیرا یک اسقف یا پادشاه می تواند یک اسقف نشین و یا قلمرو پادشاهی را اداره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All swore, on pain of excommunication and eternal damnation, to protect and uphold the peace of the land.
[ترجمه گوگل]همه به درد تکفیر و لعنت ابدی سوگند یاد کردند که از صلح سرزمین محافظت و حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]همه سوگند خوردند که از درد تکفیر و لعن جاودانی جان سالم به در ببرند و از صلح و آرامش سرزمین حمایت و حمایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And now comes the final indignity - excommunication from Cluedo.
[ترجمه گوگل]و اکنون آخرین تحقیر می آید - تکفیر از کلودو
[ترجمه ترگمان]و اکنون آخرین توهین و تکفیر از Cluedo به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were threatened with excommunication.
[ترجمه گوگل]آنها را تهدید به تکفیر کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تهدید کردند که تکفیر خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Two years later he received an order of excommunication and ignored that too in that he continued to preach.
[ترجمه گوگل]دو سال بعد دستور تکفیر را دریافت کرد و به این امر نیز توجهی نکرد و به موعظه ادامه داد
[ترجمه ترگمان]دو سال بعد نیز دستوری از تکفیر دریافت کرد و آن را نیز نادیده گرفت و به موعظه خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Excommunication also remained out of the question because much of the Church membership stood in awe of these exploits.
[ترجمه گوگل]تکفیر نیز مورد بحث قرار نگرفت زیرا بسیاری از اعضای کلیسا از این سوء استفاده ها می ترسیدند
[ترجمه ترگمان]Excommunication نیز از این سوال طفره رفت، زیرا بسیاری از اعضای کلیسا از این exploits وحشت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If you make it an excommunication matter, I have nothing more to say, of course.
[ترجمه گوگل]اگر موضوع تکفیر را مطرح کنید، البته من دیگر چیزی برای گفتن ندارم
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، بسیار خوب، بسیار خوب، من دیگر حرفی برای گفتن ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It'says that under Canon Law, excommunication is automatic for ordinations without papal approval.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که بر اساس قانون کانن، تکفیر برای احکام بدون تأیید پاپ به صورت خودکار انجام می شود
[ترجمه ترگمان]در این گزارش آمده است که تحت قانون کانن، تکفیر بدون تایید پاپ برای ordinations اتوماتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This verse seems follow on the excommunication of the blind man Christ had just healed.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این آیه در ادامه تکفیر مرد کوری است که مسیح به تازگی شفا داده بود
[ترجمه ترگمان]چنین به نظر می رسد که این شعر در همان کیسه دفن مرد کور شفا یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Excommunication – Spirit putting men to death.
[ترجمه گوگل]تکفیر - روحی که انسان ها را می کشد
[ترجمه ترگمان]روح - روح انسان را به مرگ سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Excommunication from the church, therefore, was not the final penalty.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تکفیر از کلیسا، مجازات نهایی نبود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، Excommunication از کلیسا، مجازات نهایی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Throughout the imperial struggle and in his dealings with the separate kingdoms, Innocent used the weapon of excommunication.
[ترجمه گوگل]Innocent در طول مبارزات امپراتوری و در برخورد با پادشاهی های جداگانه از سلاح تکفیر استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]در سراسر کش مکش سلطنتی و در معاملات او با قلمروهای مختلف، مردم بی گناه از اسلحه excommunication استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Over the years pentecostals have gotten accustomed to exclusion and excommunication.
[ترجمه گوگل]در طول سال ها پنطیکاستی ها به طرد و تکفیر عادت کرده اند
[ترجمه ترگمان]در طول این سال ها pentecostals به محرومیت و تکفیر عادت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The answer to all three concerns Paul finds in excommunication of the incestuous man.
[ترجمه گوگل]پاسخ به هر سه نگرانی که پولس در تکفیر مرد محارم می یابد
[ترجمه ترگمان]پل در پاسخ به این سه نگرانی، به تکفیر این مرد اعتراف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرد (اسم)
ablation, rejection, depilation, ostracism, banishing, exorcism, elimination, ejection, excommunication, ejectment, epilation, freeing, resection

تکفیر (اسم)
commination, excommunication

انگلیسی به انگلیسی

• exclusion from the rites of the church, banishment, expulsion
excommunication is the state of being excommunicated or the act of excommunicating someone.

پیشنهاد کاربران

تکفیر در ادیان به کُنشِ رسمی و سازمان یافته با دستمایه های انتقادِ مذهبی و برای محروم ساختن، تعلیق یا محدود کردنِ برخی حقوق و عضویتِ یک فرد یا گروه در یک جامعهٔ مذهبی گفته می شود.
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Excommunication
طَردِش.
برونگروهِش.
تکفیر کردن ( مسیحیت )

بپرس