پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٣)
feed into = به صرف چیزی رسیدن
ترفیع، صعود، ترقی، بالاروی
پیوندگاه، محل تقاطع
ماندگار
اتحادیه اروپا
جذب و دفع، جاذبه دافعه، قبض و بسط
عامل جاذبه/جذب/کشش
مکانیزه سازی، ماشینی سازی
مزرعه داری
بهره برداری/بهره گیری/بهره کشی/بهره مندی/بهره وری/بهره جویی از، سود جستن از، سودجویی/سواستفاده کردن از، منتفع شدن از, انتفاع از
آزاد، آزادشده، آزادسازی شده، افسار/عنان/لگام/لجام گسیخته، ازبندبازشده، ول، رها، خلاص، فارغ، بی غل وزنجیر، زنجیرنشده، بی قید ( وبند ) ، بی بند ( وبار )
پرتحرک
جانبی
در نظر گرفتن، پنداشتن
طالب/خواهان رقابت
روابط، ارتباطات، پیوندها، مناسبات، وابستگی ها، پیوستگی ها
تدریجا ( تبدیل به . . . ) شدن
آژانس تبلیغاتی
دفتر حقوقی
بالاندن
صندوق پست
دسترسی یافتن به To access some large, abundant, or powerful resource=idioms. thefreedictionary. com/tap into
خدمات دهی، خدمت رسانی، ارائه خدمات
متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، بر محور چیزی گشتن/چرخیدن/دور زدن، پیرامون چیزی گردیدن Discussion of each city network is focused on these tables گ ...
رنگ باختن
گنجاندن، در برداشتن، اشتمال
دوسویگی
جاری شدن
promoting water conservation = حفاظت بیشتر از آب
نظریه پردازی کردن، فرضیه پردازی کردن
همیشگی، پیوسته، دائمی، مداوم
در اصل، اساسا at the most basic level=lexico. com/en/definition/ultimately
پراکنده گویی ( کردن )
کمترین میزان لازم کمترین تعداد افراد لازم the smallest number of people or things needed= macmillandictionary
گنجینه ای از
همگن سازی ( کردن )
created by = حاصل از، ناشی از، برآمده از
1 چه. . . چه For each failure, there is a policy solution, either in the form of regulations or market - based instruments هریک از ناکامی ها دارای ر ...
ناگهان، به طور غیرمنتظره in a way that is sudden, unpleasant and unexpected=oxford dictionary
گسسته
سرزمین سازی، قلمروبندی
امور، کارها، اقلام، لوازم، وسایل، موجودات، موضوعات، مقولات، موارد، وقایع، پدیده ها
فضایی بودن
پیامد جانبی
به شکلی گویا و گیرا
به لطف خداوند
هم گستره
عملا، به لحاظ کارکردی
ساده گرایانه
بیغوله نشین