پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)

بازدید
٢,٥٨٥
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نقش داشتن در

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

به دست گرفتن، عهده دار شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

لنگر گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بیانگر خود، روشنگر خود This is relatively self - evident in both cases=در هر دو مورد، خود نسبتا مشهود است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

نامتغیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

بیش ساده سازی، ساده سازی بیش از حد، بیش از حد ساده سازی شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

جهانی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

تغییرناپذیر، اصلاح ناپذیر، تعدیل ناپذیر، ویرایش ناپذیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

جلوه کردن، جلوه داشتن، جلوه گر شدن، آشکار بودن، به چشم خوردن، نمایاندن، بروز دادن، ظاهر شدن، مشخص بودن، برجسته بودن، حضور داشتن، در برداشتن، در برگرف ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

مد نظر قرار دادن؛ اندیشیدن به؛ تعمق کردن بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مد نظر قرار دادن؛ اندیشیدن به؛ تعمق کردن بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مد نظر قرار دادن؛ اندیشیدن به؛ تعمق کردن بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

متقابل، دوجانبه، دوسویه، دوطرفه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

آرایش گرفتن، مرتب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترسیم کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

عادت داشتن، خو کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سودآوری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

سودآوری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بهره کشی/بهره گیری کردن، بهره برداشتن، بهره وری، بهره جویی، منتفع شدن، انتفاع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اکثریت قریب به اتفاق بخش اعظم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

Attending to = با توجه به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

خودکاوی، خودارزیابی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

محدوده چیزی از . . . تا . . . بودن از . . . گرفته تا. . . از. . . تا . . . بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

عطش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

معاملات نهانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خریدار، مزایده گر، مزایده کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

تمایزگذاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦١

حل وفصل کردن، پرداختن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پرداختن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

متداول، شایع، فراگیر to be generic : عمومیت/کلیت داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

more clearly = پر واضح است که. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

در جهت چیزی بودن، متوجه چیزی بودن، اشاره داشتن/کردن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

فهم پذیر ، قابل فهم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

نشانه گرفتن، نشانه رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

جهان وطنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

گسترده، وسیع، جامع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

نامنظم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

در حیطه شغلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در اصل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

برد - برد، برد متقابل ، برد دوجانبه، برد دوسویه

پیشنهاد
٤

it's a matter of life and death = مساله مرگ و زندگی است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

قالب فکری، جهت گیری ذهنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

۱ کارساز بودن، جواب دادن، کارگر افتادن this method doesn't work : این روش کارساز نیست/جواب نمی دهد/کارگر نمی افتد ۲ گهگاه می توان آن را به صورت جمع ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

hinging on = ناشی از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

مبنا، بنیادین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مبحث، مطالب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

magpie approach = رویکرد پرحرفی، رویکرد آدم وراج

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کسب معاش، گذران زندگی، کسب معیشت، تولید معیشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

هیچ ارتباطی نداشتن، صنمی نداشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

reign ( verb ) supreme= حاکم بودن