پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٣)
بیرون دادن
رنگین پوست
agenda setting : برجسته سازی
غیرشهروند
to the detriment of = به زیان
خوشه های هم اندازه
به سادگی، صرفا
در دست کسی بودن
خار به چشم کسی بودن
خار به چشم کسی بودن
مانند خاری در چشم
اساسی، از بیخ و بن
ملزومات، مایحتاج
فروگذارده، فرومانده، موردغفلت، موردبی توجهی being neglected : فروگذاردگی، فرومانی
شورانگیز
تا آخر ایستادن
توسعه نیافتگی
صف آرایی، به صف کردن، ترتیب دهی
نقش داشتن در
به دست گرفتن، عهده دار شدن
لنگر گرفتن
بیانگر خود، روشنگر خود This is relatively self - evident in both cases=در هر دو مورد، خود نسبتا مشهود است
نامتغیر
بیش ساده سازی، ساده سازی بیش از حد، بیش از حد ساده سازی شده
جهانی بودن
تغییرناپذیر، اصلاح ناپذیر، تعدیل ناپذیر، ویرایش ناپذیر
جلوه کردن، جلوه داشتن، جلوه گر شدن، آشکار بودن، به چشم خوردن، نمایاندن، بروز دادن، ظاهر شدن، مشخص بودن، برجسته بودن، حضور داشتن، در برداشتن، در برگرف ...
مد نظر قرار دادن؛ اندیشیدن به؛ تعمق کردن بر
مد نظر قرار دادن؛ اندیشیدن به؛ تعمق کردن بر
مد نظر قرار دادن؛ اندیشیدن به؛ تعمق کردن بر
متقابل، دوجانبه، دوسویه، دوطرفه
آرایش گرفتن، مرتب کردن
ترسیم کردن
عادت داشتن، خو کردن
سودآوری
سودآوری
بهره کشی/بهره گیری کردن، بهره برداشتن، بهره وری، بهره جویی، منتفع شدن، انتفاع
اکثریت قریب به اتفاق بخش اعظم
Attending to = با توجه به
خودکاوی، خودارزیابی
محدوده چیزی از . . . تا . . . بودن از . . . گرفته تا. . . از. . . تا . . . بودن
عطش
معاملات نهانی
خریدار، مزایده گر، مزایده کننده
تمایزگذاری
حل وفصل کردن، پرداختن به
پرداختن به
متداول، شایع، فراگیر to be generic : عمومیت/کلیت داشتن
more clearly = پر واضح است که. . .
در جهت چیزی بودن، متوجه چیزی بودن، اشاره داشتن/کردن به