پیشنهاد‌های محدثه فرومدی (٤,٧٢٢)

بازدید
٣,٤٣٤
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پیوند زدن به، بستن به

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

اهلی سازی کشت ( گیاهان ) the cultivation of a plant for food

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بدیهی، روشن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

رویارویی متقابل کردن، در تقابل قرار دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

از زیر خاک در آوردن، از زمین در آوردن، کندن، حفر/حفاری/نبش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

پیشین، ماقبل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

( به طور ) جمعی، جمعا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

عاری از احساس، بی حس، خمود، سست، بی حال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

در حقیقت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پرده برداشتن از، پرده برداری کردن از، عیان کردن نشان دهنده/نمایانگر/بیانگر/گویا/مشعر/حاکی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

( اسم ) :کانون توجه ( فعل ) : 1 توجه داشتن، پرداختن به 2 متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، بر محور چیزی گشتن/چرخیدن/دور زدن، پیرامون چیزی گردیدن Di ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شگفت، شگفت آور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

جدا، مجزا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

متفاوت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

تا حدود زیادی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

be represented by = با . . . جلوه یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

تصویر کردن، به تصویر کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1 غیرقابل دسترس 2 نامناسب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

ردیابی کردن، ردپای چیزی را در . . . دیدن/یافتن this confusion can be traced back to an inappropriate theory = ردپای این آشفتگی را می توان در نظریه ای ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

سینه به سینه ( گشتن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

important = بااهمیت very important= پراهمیت unimportant = بی اهمیت equally important, as important as= هم اهمیت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

very obvious = پرواضح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

پایبند، متعهد، مزدوج، همبسته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

to be popularized = شهرت یافتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

به نوبه خود، به سهم خودم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

شناختن، ادراک، تجلیل ( کردن ) ، ارج نهادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

زیر سوال بردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به هم وابسته، وابسته به هم، دارای وابستگی متقابل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی کیفیت، نامرغوب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

setup time = زمان آماده سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سپیدمهره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهره ساز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نان پز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر گرز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

راه را برای چیزی باز کردن، درب را به روی چیزی گشودن، به راه افتادن، آغاز به کار کردن، آغاز گرفتن گشودن، سر گشادن، پیش کشیدن، مطرح کردن before we ope ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

فراتر رفتن، چربیدن بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

طلیعه دار/طلایه دار بودن در، ایجادکننده چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

سنگ محک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حروف مورب، ایرانیک

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

پیشی گرفتن، ورای چیزی رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

practical; pragmatic; Guided by practical experience and not theory, =thefreedictionary. com عملی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

توپ تمرینی سنگین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

از قلم انداختن، حذف کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

سرعت/شتاب بخشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

چرخاندن، دور دادن، برعکس کردن، جور دیگر بیان کردن، پایان دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

خرد متعارف، خرد عرفی، درایت همگانی، عقل سلیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مجموعه ابزار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

اثبات شدنی، اثبات پذیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

تعریف کننده، تعیین کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به پای چیزی رسیدن، قابل مقایسه با چیزی بودن