پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٣)
فهم پذیر ، قابل فهم
نشانه گرفتن، نشانه رفتن
جهان وطنی
گسترده، وسیع، جامع
نامنظم
در حیطه شغلی
در اصل
برد - برد، برد متقابل ، برد دوجانبه، برد دوسویه
it's a matter of life and death = مساله مرگ و زندگی است
قالب فکری، جهت گیری ذهنی
۱ کارساز بودن، جواب دادن، کارگر افتادن this method doesn't work : این روش کارساز نیست/جواب نمی دهد/کارگر نمی افتد ۲ گهگاه می توان آن را به صورت جمع ...
hinging on = ناشی از
مبنا، بنیادین
مبحث، مطالب
magpie approach = رویکرد پرحرفی، رویکرد آدم وراج
کسب معاش، گذران زندگی، کسب معیشت، تولید معیشت
هیچ ارتباطی نداشتن، صنمی نداشتن
reign ( verb ) supreme= حاکم بودن
بی نقص، بی عیب
در جای جای جهان
سایه کسی را با تیر زدن، نفرت وافر نسبت به کسی داشتن
کل، جمع، همه
1 تنظیم کردن 2 برنامه ریزی To lay plans for= thefreedictionary
کمتر شناخته شده، غیرمعروف، نامشهور
فراگیر
نوظهور
حوزه فعالیت، خط کاری
همخوانی داشتن با، همخوان بودن با قرار دادن، قرار گرفتن جای دادن، جای گرفتن
به حل چیزی پرداختن، پرداختن به، حل وفصل کردن، رتق وفتق کردن
آوردن به
فراز و فرود، ظهور و سقوط
ادای احترام
به روش آسان، آسان
- محور ( teacher - centered = معلم محور )
بی پایان
سکونتگاه، اقامتگاه
1 به تصویر کشیدن، تصویر کردن، مجسم/متصور کردن، ترسیم کردن، ترسیم کننده چیزی بودن 2 اسیرسازی
رفت وآمد، آمدوشد، سفر، مسافرت
نقادانه بی نهایت، به شدت، به طور جدی
فریفته، مفتون، افسون، شیفته
درهم پیچیدگی
react against = تقابل با
سرآغاز، نقطه شروع، نقطه آغاز
از آب در آمدن to turn out or happen پیش رفتن، ادامه دادن To get along, To travel; go source: thefreedictionary
حوزه مطالعه
گران بار
انطباق پذیر
رهایی بخش، آزادکننده، رهاکننده، آزادساز آزادسازی، رهایی بخشی
درون رو، درون رونده
ناموجود، دور از دسترس، غیر قابل دسترس، دسترس ناپذیر، غیر قابل حصول