پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
تلاقی داشتن
اتصال
تک بعدی
تفریحگاه/تفرجگاه ساحلی
دیرپا، کهن، دیرینه، دارای قدمت
تضعیف
استثمارگر
به طرزی سودمند
همه جانبه
پذیرش، پذیرنده، پذیرا، دریافت کننده
به طور سودآور
شرکت تنسی ولی آتوریتی، سازمان عمران دره تنسی
be billed as=to advertise or describe sb or sth in a particular way, especially to make them sound interesting or important= macmillandictionary. com ...
سر درآوردن از ، منتهی/منجر شدن به
اراضی کم ارتفاع
مزرعه دار ( در اسکاتلند )
پرجمعیتی
کلان مقیاس، بزرگ مقیاس
وضعیت/زندگی بهتری داشتن، آسودگی/رفاه بیشتری داشتن، خوشبخت تر/پولدارتر بودن
جهانی شدگی
صنعتی شدگی
سر برآوردن، برخاستن، برآمدن
شفاف سازی
منسوجات، پارچه ها
بازسازماندهی
نابینایی
به خودی خود
به راه افتادن، راهی شدن
pull and push factors = عوامل قبض و بسط
1 در مقامِ، در جایگاهِ، به شکلِ، به منزله ی، در حکمِ، با نامِ، با عنوان، به معنای 2 چراکه 3 ضمن این که
تطبیق/مطابقت/ انطباق دادن، مطابق ساختن، منطبق کردن
گذرگاه، مجرا، مسیر، کانال، حمل ونقل عمومی
feed into = به صرف چیزی رسیدن
ترفیع، صعود، ترقی، بالاروی
پیوندگاه، محل تقاطع
ماندگار
اتحادیه اروپا
جذب و دفع، جاذبه دافعه، قبض و بسط
عامل جاذبه/جذب/کشش
مکانیزه سازی، ماشینی سازی
مزرعه داری
بهره برداری/بهره گیری/بهره کشی/بهره مندی/بهره وری/بهره جویی از، سود جستن از، سودجویی/سواستفاده کردن از، منتفع شدن از, انتفاع از
آزاد، آزادشده، آزادسازی شده، افسار/عنان/لگام/لجام گسیخته، ازبندبازشده، ول، رها، خلاص، فارغ، بی غل وزنجیر، زنجیرنشده، بی قید ( وبند ) ، بی بند ( وبار )
پرتحرک
جانبی
در نظر گرفتن، پنداشتن
طالب/خواهان رقابت
روابط، ارتباطات، پیوندها، مناسبات، وابستگی ها، پیوستگی ها
تدریجا ( تبدیل به . . . ) شدن
آژانس تبلیغاتی