پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٢٣)
به پای چیزی رسیدن، قابل مقایسه با چیزی بودن
همراهی کردن، با هم بودن، همراه هم بودن
مادر اصلی، مادر واقعی، مادر خونی
براورد مبتنی بر دانش/برمبنای علم/دارای پایه و اساس علمی
دیوارکشی شده
مادر تنی
in the outer reaches of sth = در پرت ترین نقطه چیزی
in the outer reaches of = در دوررس ترین بخش، در پرت ترین نقطه
مهره سوخته، امید واهی، نجات نیافتنی
به شمار آوردن، محسوب کردن
بر مبنای دانش
شهر محصور
مشکل آفرین، مسئله ساز
بهره گیری، استفاده
حوزه فعالیت
be focused on = متوجه چیزی بودن، بر حول چیزی بودن، بر محور چیزی گشتن/چرخیدن/دور زدن، پیرامون چیزی گردیدن Discussion of each city network is focused o ...
ساعات پربازدید
کوچک شماری، کم ارزش شماری
جالب توجه، مسحورکننده، اغواکننده، افسون کننده
بی التفاتی، کم محلی
سیطره داشتن، غالب بودن، مستولی بودن، غلبه داشتن، چیرگی داشتن
صاف و ساده
نابجا، بی مورد
ناکام، بی نتیجه
جمع کردن، جمع شدن
منتقل کردن
درحال رشد، روبه افزایش، روبه ازدیاد
تجزیه کردن
به تفصیل بیان کردن، تشریح کردن
به تحرک واداشتن
گهگاه به جای آن later years هم می گویند
کهنسالی، اواخر عمر، اواخر زندگی، پیری
labour under sth=دست و پنجه نرم کردن با
مدت ها مورد انتظار
اشراف سالاری
سرزمینهای مرتفع، ارتفاعات
فارغ کردن
به درازا، به تفصیل، مشروحا، به طور مشروح
آشورشناس
دانستن، پنداشتن، انگاشتن they identify it as evolutionary mechanism = آنها آن را سازوکار تکامل می دانند
1 کمک گرفتن، استناد کردن 2 تن کردن، به تن کشیدن to put on a particular piece of clothing=macmillandictionary. com
با توجه به، نظر به. . .
سرایت کردن
غیرسودمند، بیهوده
is subsumed into = در رده . . . قرار دارد/جای می گیرد
the outer reaches of sth = دوررس ترین بخش چیزی
با کمال شگفتی
در بند
در روشنای، در پرتوی، در سایه ی
تامین، برآوردن