پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٥)
جالب توجه، مسحورکننده، اغواکننده، افسون کننده
بی التفاتی، کم محلی
سیطره داشتن، غالب بودن، مستولی بودن، غلبه داشتن، چیرگی داشتن
صاف و ساده
نابجا، بی مورد
ناکام، بی نتیجه
جمع کردن، جمع شدن
منتقل کردن
درحال رشد، روبه افزایش، روبه ازدیاد
تجزیه کردن
به تفصیل بیان کردن، تشریح کردن
به تحرک واداشتن
گهگاه به جای آن later years هم می گویند
کهنسالی، اواخر عمر، اواخر زندگی، پیری
labour under sth=دست و پنجه نرم کردن با
مدت ها مورد انتظار
اشراف سالاری
سرزمینهای مرتفع، ارتفاعات
فارغ کردن
به درازا، به تفصیل، مشروحا، به طور مشروح
آشورشناس
دانستن، پنداشتن، انگاشتن they identify it as evolutionary mechanism = آنها آن را سازوکار تکامل می دانند
1 کمک گرفتن، استناد کردن 2 تن کردن، به تن کشیدن to put on a particular piece of clothing=macmillandictionary. com
با توجه به، نظر به. . .
سرایت کردن
غیرسودمند، بیهوده
is subsumed into = در رده . . . قرار دارد/جای می گیرد
the outer reaches of sth = دوررس ترین بخش چیزی
با کمال شگفتی
در بند
در روشنای، در پرتوی، در سایه ی
تامین، برآوردن
تجلی یافتن، متجلی شدن، گشودن، شکوفا کردن/شدن
inextricably interlinked= دارای پیوندی ناگسستنی
همین، همان، یکسان
( صفت ) :متفاوت، دیگر
we don't want a president, elected or otherwise = ما رئیس جمهور نمی خواهیم منتخب یا غیرمنتخب ما رئیس جمهور نمی خواهیم منتخب یا غیر آن
در بر گرفتن
. . . it is necessary to look no further than = نیازی نیست نگاهی فراتر از . . . انداخت ، نباید نگاهی فراتر از . . . داشته باشیم
برون پنداری
deploy : به کار گرفتن deployed : به کار رفتن
شکل دیگری به خود گرفتن، قالب دیگر ی گرفتن/یافتن، به شکل دیگری درآمدن، تغییر قالب دادن، تبدیل شدن به
توطئه گرانه
کانون توجه
غیرطبیعی ، غیرواقعی
تداوم داشتن، حافظ چیزی بودن
مسیر را هموار کردن، راه را باز کردن
مسیر را هموار کردن
مهم ، با اهمیت
شروع از سر نو، حساب پاک، پرونده پاک، لوح نانوشته