oversimplification

جمله های نمونه

1. The oversimplification results in the possibility of misunderstanding by the reader.
[ترجمه گوگل]ساده‌سازی بیش از حد باعث می‌شود که خواننده دچار سوءتفاهم شود
[ترجمه ترگمان]ساده سازی بیش از حد به احتمال سو تفاهم توسط خواننده منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is a gross oversimplification of the facts.
[ترجمه گوگل]این ساده سازی بیش از حد فاحش حقایق است
[ترجمه ترگمان]این کار بیش از حد ساده از حقایق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That statement is an oversimplification, but it contains a kernel of truth.
[ترجمه گوگل]این بیانیه ساده سازی بیش از حد است، اما حاوی هسته ای از حقیقت است
[ترجمه ترگمان]این جمله ساده گرفته شده است، اما شامل یک هسته حقیقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is obviously an oversimplification, but you get the idea.
[ترجمه گوگل]واضح است که این یک ساده سازی بیش از حد است، اما شما این ایده را دریافت می کنید
[ترجمه ترگمان]این مشخصا یه oversimplification ولی تو این فکر رو می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is, of course, a crude oversimplification, and the reason is obvious.
[ترجمه گوگل]البته این یک ساده سازی بیش از حد خام است و دلیل آن واضح است
[ترجمه ترگمان]البته این کار بیش از حد ساده گرفته شده است و دلیل آن واضح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Vulgarization, oversimplification and absolution should be avoided by all means when Principles guiding party are named after the name of their leading founders.
[ترجمه گوگل]زمانی که حزب راهنمای اصول به نام بنیانگذاران اصلی آنها نامگذاری می شود، باید از ابتذال، ساده انگاری و تبرئه بیش از حد اجتناب شود
[ترجمه ترگمان]باید از همه این موارد اجتناب شود هنگامی که اصول هدایت اصول به نام بانیان رهبری شان نامگذاری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is admittedly artificiality and oversimplification in this approach.
[ترجمه گوگل]مسلماً تصنعی و ساده‌سازی بیش از حد در این رویکرد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این روش بیش از حد ساده سازی و ساده سازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oversimplification : A statement or argument that leaves out relevant considerations about an issue.
[ترجمه گوگل]ساده سازی بیش از حد: بیانیه یا استدلالی که ملاحظات مربوطه را در مورد یک موضوع حذف می کند
[ترجمه ترگمان]Oversimplification: یک بیانیه و یا یک استدلال که ملاحظات مربوط به یک مساله را کنار می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That is of course an oversimplification, but I think you get the general idea: hardware, kernel, special file, user program and the same path back from user program to hardware.
[ترجمه گوگل]البته این یک ساده‌سازی بیش از حد است، اما فکر می‌کنم شما ایده کلی را دریافت کنید: سخت‌افزار، هسته، فایل ویژه، برنامه کاربر و همان مسیر بازگشت از برنامه کاربر به سخت‌افزار
[ترجمه ترگمان]اما من فکر می کنم شما ایده کلی را دریافت می کنید: سخت افزار، هسته، فایل ویژه، برنامه کاربر و همان مسیر برگشت از برنامه کاربر به سخت افزار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That's the repeatable one-liner, but it's a gross oversimplification and isn't doing me any favors.
[ترجمه گوگل]این یک خط تکراری است، اما ساده‌سازی بیش از حد فاحش است و هیچ لطفی به من نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]این آخرین باری است که یک کشتی اقیانوس پیما از آن بیرون می اید، اما این یک oversimplification نفرت انگیز است و هیچ لطفی به من نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It seems to be an oversimplification to say that the positive emphasis is masculine, while the negative emphasis, with a decrescendo toward the climax, is feminine.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ساده سازی بیش از حد باشد که بگوییم تأکید مثبت مردانه است، در حالی که تأکید منفی، با کاهش به سمت اوج، زنانه است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که تاکید مثبت این است که تاکید مثبت مردانه است، در حالی که تاکید منفی، با گرایش به سمت اوج، زنانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. According to science, our decisions are supported on oversimplification, inertia and prejudice.
[ترجمه گوگل]طبق علم، تصمیمات ما بر اساس ساده سازی بیش از حد، اینرسی و تعصب پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به علم، تصمیمات ما بر روی ساده سازی، سکون و تعصب تکیه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The problem of oversimplification and improper selection of DC model, which exists in the DC modeling when AC and DC systems interact in AC/DC hybrid power system, is discussed.
[ترجمه گوگل]مشکل ساده‌سازی بیش از حد و انتخاب نادرست مدل DC، که در مدل‌سازی DC هنگام تعامل سیستم‌های AC و DC در سیستم قدرت هیبریدی AC/DC وجود دارد، مورد بحث قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]مشکل ساده سازی و انتخاب نامناسب مدل DC، که در مدل سازی DC وجود دارد، زمانی که سیستم های جریان متناوب و DC در سیستم قدرت هیبرید AC \/ DC با یکدیگر تعامل دارند، مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is an old saying that "we are what we eat". Obviously this is an oversimplification.
[ترجمه گوگل]یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید "ما همان چیزی هستیم که می خوریم" بدیهی است که این یک ساده سازی بیش از حد است
[ترجمه ترگمان]یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که می گوید: \"ما همان چیزی هستیم که می خوریم\" بدیهی است که این کار بیش از حد ساده گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• excessive simplification

پیشنهاد کاربران

the action of describing or explaining something in such a simple way that it is no longer correct or true/ It is a common problem in many fields, including science, politics, and economics. Oversimplification can lead to misunderstandings, false conclusions, and poor decision - making.
...
[مشاهده متن کامل]

عمل توصیف یا توضیح چیزی به گونه ای ساده که دیگر درست یا واقعی نباشد/ ساده سازی افراطی یا مفرط
این یک مشکل رایج در بسیاری از زمینه ها از جمله علم، سیاست و اقتصاد است. ساده سازی بیش از حد می تواند منجر به سوء تفاهم، نتیجه گیری نادرست و تصمیم گیری ضعیف شود.
The book was full of oversimplifications.
Oversimplification of complex problems is dangerous.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/oversimplification
ساده سازی/ساده سازی بیش از حد/ساده انگاری.
فراساده سازی
بازبازنمود ( بازتعریف )
ساده انگاری بیش از حد، ساده سازی افراطی
بیش ساده سازی، ساده سازی بیش از حد، بیش از حد ساده سازی شده
بیش از حد ساده شدن

بپرس