ترجمه‌های مریم سالک زمانی (٥٧٩)

بازدید
٢,٤٥٦
تاریخ
٢ سال پیش
متن
I was not averse to fighting with any boy who challenged me.
دیدگاه
٠

ابائی نداشتم با پسرهایی که مرا به چالش می کشیدند، مبارزه کنم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
A large pot-bellied stove dominates the room.
دیدگاه
٠

بخاری خمره ای شکلِ بزرگ، حجم زیادی از اتاق را اشغال کرده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Who's that potbellied man sitting over there?
دیدگاه
٠

آن آقایی که شکمی قلنبه دارد و آنجا نشسته است، کیست؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In the United States, a complex wrangle is taking place over a range of possible standards.
دیدگاه
٠

در ایالات متحده راجع به گروهی از استانداردهای احتمالی، جر و بحث زیادی انجام می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The daughter of an itinerant farm worker, Ward now rubs shoulders with the rich, famous and glamorous.
دیدگاه
٠

وارد ( Ward ) که فرزند کارگر سیار مزارع بود، هم اینک دمخور طبقات ثروتمند و صاحب نام و صاحب جلال است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She's married to a man a good deal older than herself.
دیدگاه
٠

همسر او به مراتب بزرگتر از اوست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He knew a good deal more than I did.
دیدگاه
١

او به مراتب بیشتر از من می دانست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The present whereabouts of the manuscript is unknown.
دیدگاه
٠

محل کنونی نسخۀ خطی نامشخص است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
WORD OF THE DAY - repudiate : to reject ; to deny. The gangsters repudiated all accusations of unlawful activity.
دیدگاه
٠

تبه کاران از قبول تمامی اتهامات مرتبط با فعالیت های غیرقانونی ، امتناع ورزیدند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
For we repudiate war and violence.
دیدگاه
٠

ما با خشونت و جنگ سر سازگاری نداریم ( با خشونت و جنگ مخالف هستیم )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They consulted the oracle at Delphi.
دیدگاه
٠

آنها در معبد دلفی با کاهن غیبگو مشورت کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Professor Ross is regarded as the oracle on eating disorders.
دیدگاه
٠

پروفسور راس در مورد اختلالات ناشی از تغذیه، آدم بسیار مطلع و صاحب نظری هست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
My sister's the oracle on beauty matters.
دیدگاه
٠

در موارد مرتبط با زیبایی، خواهرم عقل کل هست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't worry; no-one is going to check up on you.
دیدگاه
٠

جایی برای نگرانی تان نیست، قرار نیست کسی جاسوسیتان را بکند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I went to the library to check up on a few things.
دیدگاه
٠

برای تحقیق دربارۀ موضوعاتی به کتابخانه رفتم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She loves soppy love stories, old films, that sort of thing.
دیدگاه
٠

او دلبستۀ داستان های رومانتیک، فیلم های قدیمی و این جورچیزهاست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She's soppy about dogs.
دیدگاه
٠

او کشته و مردۀ سگ هاست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Some people are really soppy about their pets.
دیدگاه
٠

بعضی ها کلا کشته و مردۀ حیوانات خانگیشون هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
'She's just a soppy girl,' said her youngest brother.
دیدگاه
٠

"دختری احساساتی" تعبیر کوچکترین برادرش از او.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The barb of his wit made us wince.
دیدگاه
٠

شوخی های نیشدارش حسابی حالمان را گرفت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The barb stung her exactly the way he hoped it would.
دیدگاه
٠

سخنان نیش دار او دقیقا همان طور که انتظارش را داشت، موجب عذاب آن خانم شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He had a good rummage inside the sofa.
دیدگاه
١

داخل کاناپه را حسابی گشت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't sneak up on me like that! You gave me quite a shock!
دیدگاه
٠

دیگه این طوری پِخ نکن! زهره ام ترکید!

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I ask as I splutter into a tissue.
دیدگاه
٠

در همان حال که درون دستمال کاغذی تف می کنم، می پرسم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The whisky made her cough and splutter.
دیدگاه
٠

سرفه و تف پراندن او ناشی از خوردن ویسکیست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Her faith in God is unshakable.
دیدگاه
٠

ایمان خلل ناپذیری به خدا دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Their lives are a far cry from his own poor childhood.
دیدگاه
٠

زندگی امروز آنها کجا و زندگی فقیرانه کودکیشان کجا ( خیلی با هم تفاوت دارند ) .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We lead such a humdrum life/existence.
دیدگاه
٠

همش همین یک زندگی ملال آور، یکنواخت و کسل کننده

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She was now ready to embark on her journey of adventure.
دیدگاه
٠

برای مبادرت به سفر ماجراجویانه اش آماده بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The country roads are quite perilous.
دیدگاه
٠

راه های روستایی نسبتا پرمخاطره است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We will contact your former employer as a matter of course.
دیدگاه
٠

ما طبق روال همیشگی خود با کارفرمای پیشین شما تماس خواهیم گرفت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His statement threw the court into turmoil.
دیدگاه
٠

در پی اظهاراتش، در دادگاه بلوایی به پا شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
My emotional turmoil had drained me.
دیدگاه
٠

ناراحتی های عاطفی توش و توانی برام باقی نگذاشته است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The whole region is in turmoil.
دیدگاه
٠

ناآرامی بر همه منطقه حاکم است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The country is in a state of political turmoil.
دیدگاه
٠

ناآرامی های سیاسی کشور را دربرگرفته است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Oh drat! I've lost her telephone number!
دیدگاه
٠

لعنت بر شیطان! شماره تلفنش را گم کرده ام.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Drat! I forgot my key.
دیدگاه
٠

لعنت بر شیطان! یادم رفت کلیدم را بردارم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He's one of those sleek businessman types.
دیدگاه
٠

او از آن بازرگان های خوش سر و وضع هست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The cat had sleek fur.
دیدگاه
١

گربه موهایی براق داشت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She had long flaxen hair and big, round blue eyes.
دیدگاه
٠

چشمهایش بزرگ و گرد و آبی رنگ بود وموهایش بلندو بور

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Should we bring back the birch as a punishment?
دیدگاه
٠

آیا باید ترکه زدن ( تنبیه بدنی ) دوباره باب شود؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It's becoming increasingly difficult to acquire academic tenure .
دیدگاه
٠

کسب حق استادی دائمی در دانشگاه ها هر روز بیش از روز قبل دشوارتر می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He has an inflated sense of his own importance.
دیدگاه
٠

او تصور و احساس کاذبی از مهم بودن دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The talks became increasingly bitter and rancorous.
دیدگاه
٠

گفت و گوها با طور فزاینده ای لب ریز از بغض و کین، پر از خصومت و به شدت تلخ و قهرآمیز بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In many countries education is still the prerogative of the rich.
دیدگاه
٠

هنوز هم در ممالک زیادی، آموزش فقط در اختیار ثروتمندان است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The Prime Minister exercised his prerogative to decide when to call an election.
دیدگاه
١

نخست وزیر از اختیارات ویژۀ خود برای تصمیم گیری در بارۀ زمان انتخابات استفاده کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Education was once the prerogative of the elite.
دیدگاه
٠

در دورانی، آموزش فقط به طبقۀ نخبگان تعلق داشت ( حق انحصاری آنها بود، سایر طبقات از آن محروم بودند ) .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It is the Prime Minister's prerogative to decide when to call an election.
دیدگاه
٠

تصمیم گیری در خصوص اعلام انتخابات جزو قدرت و اختیارات ویژۀ نخست وزیر است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It is a mark of depravity to make a mock of good advice and kind rebuke.
دیدگاه
١

به سخره گرفتن اندرزهای مشفقانه و سرزنش های ملایم نشان از کژفهمی دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Deliveries of goods are erratic.
دیدگاه

اجناس روی نظم و قاعده تحویل داده نمی شود.