ترجمه‌های مریم سالک زمانی (٥٥٨)

بازدید
٨٣٨
تاریخ
١ سال پیش
متن
A love of colour is embedded in all of his paintings.
دیدگاه
٠

در تمامی آثار نقاشی او، عشق به رنگ حک شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She embedded the bulbs in a box of sand.
دیدگاه
٠

پیازهای گل را درون جعبه ای پر از شن نشاند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A piece of glass was embedded in her hand.
دیدگاه
٠

خرده شیشه در دستش فرو رفته بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
These ideas are deeply embedded in our culture.
دیدگاه
٠

این باورها در فرهنگمان عجین شده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She treated him abominably.
دیدگاه
٠

بدجوری با او تا کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He behaved abominably towards her.
دیدگاه
٠

رفتاری که با او داشت بسیار شرم آور بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I was abominably ill-mannered, and I apologize.
دیدگاه
٠

بدجوری خارج از نزاکت رفتار کردم، پوزش می طلبم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She is unsparing in her criticism.
دیدگاه
٠

او صریح و بی گذشت، انتقاد می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The harangue is very serious.
دیدگاه
٠

این سخنرانی غرا خیلی خطیر و جدیست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We had to listen to a long harangue about our own shortcomings.
دیدگاه
٠

به اجبار مدتی طولانی به داد و بیداد دربارۀ نقاط ضعف و عیب هایمان گوش دادیم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The team were given the usual half-time harangue by their manager.
دیدگاه
١

مدیر تیم طبق روال در نیمه وقت کلی رجز خواند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
This would have been considered unthinkable only a decade ago.
دیدگاه
٠

این امر، یک دهۀ پیش باورنکردنی به نظر می رسید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It would be unthinkable to ask him to do that.
دیدگاه
٠

واداشتن او به انجام آن کار، تصورش هم ناممکن است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The policy has been widely condemned from the pulpit .
دیدگاه
٠

روحانیت سیاست مذکور را به شدت محکوم کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Such a remark is unworthy of notice.
دیدگاه
٠

چنین بیاناتی در خور ملاحظه و توجه نیست

تاریخ
١ سال پیش
متن
Such opinions are unworthy of educated people.
دیدگاه
٠

نظرها و دیدگاه هایی این چنینی، دون شان باسوادان است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A person who cheats is an unworthy winner.
دیدگاه
٠

متقلب برنده ای بی قابلیت و بی لیاقت است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She showed total indifference to his fate.
دیدگاه
٠

او ذره ای اعتنا به سرنوشت آن فرد نکرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The clergyman has been beneficed in that cathedral.
دیدگاه
٠

روحانی مذکور مسئولیت دریافت درآمد موقوفات آن کلیسا را بر عهده دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The high rate of absenteeism is costing the company a lot of money.
دیدگاه
١

میزان بالای غیبت های پیاپی، بار مالی زیادی بر شرکت دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Poor timekeeping and absenteeism will not be tolerated.
دیدگاه
١

با از کارگریزی و عدم رعایت دقیق ساعات حضور، مدارا نخواهد شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There were strict sanctions against absenteeism.
دیدگاه
١

تنبیه ها و مجازات سخت گیرانه در برابرا از کارگریزی وضع شده بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Absenteeism is a problem in some industries.
دیدگاه
١

برخی از صنایع با معضل کارگریزی مواجه هستند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Indulgence in smoking can seriously harm your health.
دیدگاه
٠

کنار نگذاشتن سیگار به شدت برای سلامتی شما زیانبار است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A cigar after dinner is my only indulgence.
دیدگاه

تنها ناپرهیزی ام کشیدن سیگاری پس از صرف شام است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Farmers come to Seoul to peddle rice.
دیدگاه
٠

کشاورزان برای دست فروشی کردن برنج به سئول می آیند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The man loves to peddle gossip all over the office.
دیدگاه
٠

شیفته شایعه پراکنی در کل اداره است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We'd better not alienate ourselves from the colleagues.
دیدگاه
٠

بهتر است کاری نکنیم که همکارانمان از ما دور شوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't alienate yourself from the masses.
دیدگاه
٠

موجبات بیزاری توده ها را از خودتان فراهم نکنید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was saved from the gallows by a lastminute reprieve.
دیدگاه
٠

چیزی به اعدامش نمانده بود که حکم آن لغو شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Lying is the first step to the gallows.
دیدگاه
٠

اولین گام منتهی به چوبۀ دار، دروغگویی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
His actions only deepened the rift between himself and the majority of Congress.
دیدگاه
١

اقداماتش فقط به افزایش اختلافش با اکثریت اعضای کنگره انجامید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't trample on the flowers!
دیدگاه
٠

روی گل ها راه نروید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't trample on the grass.
دیدگاه
٠

روی چمن راه نروید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Mathematics seems to endow one with something like a new sense.
دیدگاه
٠

ریاضیات انگار موهبتی همچون درایتی ویژه به افراد می بخشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He remained obdurate, refusing to alter his decision.
دیدگاه
٠

با یکدندگی تمام، از تصمیم خود منصرف نشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They argued, but he remained obdurate.
دیدگاه
٠

با وجود استدلال آنها، او ذره ای انعطاف نشان نداد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Its tone is playful and frivolous but it makes some valid criticisms.
دیدگاه
٠

انتقادهای او ظاهری سبک، اما باطنی عمیق دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Jack assured himself that they did as they were told.
دیدگاه

جک خاطرجمع بود که آنها مطابق آنچه گفته شده است، عمل کردند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The makers of the product assured us that there had been no sacrifice of quality.
دیدگاه
١

تولیدکنندگان محصول این اطمینان را به ما دادند که وجوه کیفی محصول زیرپا گذاشته نشده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
We assured him of our support.
دیدگاه
٠

به او اطمینان دادیم که حمایتش خواهیم کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I think this government operates on the basis of expediency, not of principle.
دیدگاه
٠

ضوابط اخلاقی محلی از اعراب در این دولت ندارد. اقدامات براساس مصلحت اندیشی صورت می گیرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They put short-term expediency and selfish interest before the application of high principles.
دیدگاه
٠

آنها ضوابط اخلاقی متعالی را در پای مصلحت های کوتاه مدت و منافع خودخواهانه قربانی کردند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Theirs was a relationship based upon expediency and convenience, not one of compatibility and mutual support.
دیدگاه
٠

سنگ بنای رابطۀ آنها مصلحت اندیشی و راحت طلبی بود نه پشتبانی متقابل و سازگاری.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The government is torn between principle and expediency.
دیدگاه
٠

کشاکش بین مصلحت و ضوابط اخلاقی ، دولت را داغون کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He acted out of expediency, not principle.
دیدگاه
٠

اقدام او از سر مصلحت بود نه ضوابط.

تاریخ
١ سال پیش
متن
After hours of questioning, the prisoner coughed up and admitted that he had stolen the jewels.
دیدگاه
٠

زندانی پس از بازجویی های طولانی مدت، به حرف آمد و سرقت جواهرات را به گردن گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The sky was jeweled with stars.
دیدگاه
٠

ستارگان همچون جواهر در سینه آسمان می درخشیدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
If a jewel falls into the mire, it remains as precious as before; and though dust should ascend to heaven, its former worthlessness will not be altered.
دیدگاه
٠

سقوط جواهر در منجلاب از ارزش ذاتی آن نمی کاهد، همین طور صعود گردوغبار هم به آسمان، جایگاه آن را بلندمرتبه نمی سازد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Virtue is a jewel of great price.
دیدگاه
٠

فضیلت جواهری است گرانبها