ترجمه‌های مریم سالک زمانی (٥٧٩)

بازدید
٢,٤٥٦
تاریخ
٢ سال پیش
متن
He was saved from the gallows by a lastminute reprieve.
دیدگاه
٠

چیزی به اعدامش نمانده بود که حکم آن لغو شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Lying is the first step to the gallows.
دیدگاه
٠

اولین گام منتهی به چوبۀ دار، دروغگویی است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His actions only deepened the rift between himself and the majority of Congress.
دیدگاه
١

اقداماتش فقط به افزایش اختلافش با اکثریت اعضای کنگره انجامید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't trample on the flowers!
دیدگاه
٠

روی گل ها راه نروید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Don't trample on the grass.
دیدگاه
٠

روی چمن راه نروید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Mathematics seems to endow one with something like a new sense.
دیدگاه
٠

ریاضیات انگار موهبتی همچون درایتی ویژه به افراد می بخشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He remained obdurate, refusing to alter his decision.
دیدگاه
٠

با یکدندگی تمام، از تصمیم خود منصرف نشد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They argued, but he remained obdurate.
دیدگاه
٠

با وجود استدلال آنها، او ذره ای انعطاف نشان نداد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Its tone is playful and frivolous but it makes some valid criticisms.
دیدگاه
٠

انتقادهای او ظاهری سبک، اما باطنی عمیق دارد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Jack assured himself that they did as they were told.
دیدگاه

جک خاطرجمع بود که آنها مطابق آنچه گفته شده است، عمل کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The makers of the product assured us that there had been no sacrifice of quality.
دیدگاه
١

تولیدکنندگان محصول این اطمینان را به ما دادند که وجوه کیفی محصول زیرپا گذاشته نشده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We assured him of our support.
دیدگاه
٠

به او اطمینان دادیم که حمایتش خواهیم کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I think this government operates on the basis of expediency, not of principle.
دیدگاه
٠

ضوابط اخلاقی محلی از اعراب در این دولت ندارد. اقدامات براساس مصلحت اندیشی صورت می گیرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They put short-term expediency and selfish interest before the application of high principles.
دیدگاه
٠

آنها ضوابط اخلاقی متعالی را در پای مصلحت های کوتاه مدت و منافع خودخواهانه قربانی کردند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Theirs was a relationship based upon expediency and convenience, not one of compatibility and mutual support.
دیدگاه
٠

سنگ بنای رابطۀ آنها مصلحت اندیشی و راحت طلبی بود نه پشتبانی متقابل و سازگاری.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The government is torn between principle and expediency.
دیدگاه
٠

کشاکش بین مصلحت و ضوابط اخلاقی ، دولت را داغون کرده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He acted out of expediency, not principle.
دیدگاه
١

اقدام او از سر مصلحت بود نه ضوابط.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
After hours of questioning, the prisoner coughed up and admitted that he had stolen the jewels.
دیدگاه
٠

زندانی پس از بازجویی های طولانی مدت، به حرف آمد و سرقت جواهرات را به گردن گرفت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The sky was jeweled with stars.
دیدگاه
٠

ستارگان همچون جواهر در سینه آسمان می درخشیدند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
If a jewel falls into the mire, it remains as precious as before; and though dust should ascend to heaven, its former worthlessness will not be altered.
دیدگاه
٠

سقوط جواهر در منجلاب از ارزش ذاتی آن نمی کاهد، همین طور صعود گردوغبار هم به آسمان، جایگاه آن را بلندمرتبه نمی سازد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Virtue is a jewel of great price.
دیدگاه
٠

فضیلت جواهری است گرانبها

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I've never heard anyone so inept at making speeches.
دیدگاه
٠

سخنرانی چنین ناشیانه نوبر است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He was always rather inept at sport.
دیدگاه
٠

ناکارآمدیش در ورزش همیشه عیان بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He was criticized for his inept handling of the problem.
دیدگاه

رفع و رجوع نامناسب مشکل، انتقاد از او را برانگیخت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She discovered a web of intrigue in the company.
دیدگاه
١

او متوجه تبانی و زدوبندهای وسیع در شرکت شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
On average women outlive men by more than six and a half years.
دیدگاه
١

میانگین عمر زنان، شش و نیم سال بیشتر از میانگین عمر مردان است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He will not outlive this night.
دیدگاه
٠

امشب، آخرین شب اوست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In the aggregate, women outlive men by 7 or more years.
دیدگاه
٠

به طور کلی عمر زنان هفت سال ( و بیشتر ) از عمر مردان است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Most of the cash went on supporting his opulent lifestyle.
دیدگاه
١

سبک زندگی تجملیش، نقدینگیش را بلعید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
In the heady days of their youth, they thought anything was possible.
دیدگاه
٠

آنها در ایام پرهیجان شباب، هر چیزی را دست یافتنی می دانستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The ambition of those heady days had ended in tragedy, of course.
دیدگاه
٠

سرانجام بلندپروازی های آن ایام پرالتهاب و پرهیجان، البته شوربختی و مصیبت بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The air was heady with the perfume from roses.
دیدگاه
٠

گلهای رز عطرآگین، فضا را حسابی سکرآور کرده بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The meeting left me feeling completely frazzled.
دیدگاه
٠

گردهمایی اعصابم را حسابی داغون کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They finally arrived home, hot and frazzled.
دیدگاه
٠

خسته و له ولورده بالاخره به خانه رسیدند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
All Christendom makes merry at Christmas.
دیدگاه
٠

در کریسمس کل مسیحیان عالم به رقص و پایکوبی می پردازند و جشن می گیرند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Involvement with terrorist groups brought the political party into disrepute.
دیدگاه
٠

این حزب سیاسی در پی ارتباط با گروه های تروریستی، شهرت و اعتبارش را از دست داد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Such people bring our profession into disrepute.
دیدگاه
٠

افرادی این چنینی موجب بدنامی حرفۀ ما می شوند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This theory fell into disrepute in the fifties.
دیدگاه
٠

اعتبار این نظریه در دهۀ پنجاه از بین رفت.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The old system had fallen into disrepute.
دیدگاه
٠

نظام قدیمی دچار سؤشهرت شده بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The news has been greeted with dismay by local business leaders.
دیدگاه
٠

اخبار مذکور، موجب یاٌس و هراس رهبران کسب و کارهای محلی شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Local councillors have reacted with dismay and indignation.
دیدگاه
٠

واکنش مشاوران محلی تواٌم با دلهره و انزجار بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He was insatiably avaricious the more he got, the more he wanted to have.
دیدگاه
٠

حرص او تمامی نداشت، هر قدر بیشتر به دست می آورد دلش بیشتر از آن میخواست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
These priests are all thus, greedy and avaricious.
دیدگاه
٠

این کشیشان همگی مال پرست و طمع کار هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She is an avaricious person and seldom helps others.
دیدگاه
٠

او فردی است ناخن خشک و کمتر دست یاری می گیرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
To an avaricious father, a prodigal son.
دیدگاه
٠

پسری ولخرج و اسراف کار از پدری خسیس و مال پرست

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It's not the Agriculture Ministry but the avaricious enterprises that should be responsible for the accident.
دیدگاه
٠

در قبال حادثۀ رخ داده، مقصر وزارت کشاورزی نیست، شرکت های مال اندوز و آزمند بایستی پاسخگو باشند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Readers whose stomachs are turned will not partake of any food for thought.
دیدگاه
٠

خوانندگان دلزده شده، دیگر دنبال هیچ خوراک فکری نخواهند بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The chance to partake in such a great historic movement doesn't come every day.
دیدگاه
٠

فرصت مشارکت در چنین جنبش تاریخی شکوهمندی همیشه پیش نمی آید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Would you care to partake of a little wine with us?
دیدگاه
٠

با جرعه ای شراب چطورید؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They invited us to partake of their simple meal.
دیدگاه
٠

آنها ما را به تناول غذای ساده شان، دعوت کردند.